Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
expired appropriation
U
اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
long life itemes
U
اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
current liability
U
اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
centralized items
U
اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
ex post
U
به اعتبار گذشته
brass bands
U
ادوات انها از برنج باشد
brass band
U
ادوات انها از برنج باشد
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
nunc pro tunc
U
حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
record
U
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
corrupted
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
notobranchiate
U
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
authentication
U
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
cyclic item
U
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
budget item
U
اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
overdrafts
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced
U
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
ostensible
U
شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
yond
U
انها
those
U
انها
they
U
انها
many of them
U
بسیاری از انها
most of them
U
بیشتر انها
the most that i can do
U
بیشتر انها
one of them
U
یکی از انها
who are they?
U
انها کی هستند
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
distributions
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
neither of them know
U
هیچکدام از انها نمیدانند
he rolled them by
U
سواره از پهلوی انها رد شد
many of them
U
عده زیادی از انها
i saw none of them
U
هیچکدام از انها را ندیدم
to pass muster
U
در بازدیدارتش و مانند انها
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
request for discharge
U
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
extends
U
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extend
U
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extending
U
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
they are of a doubtful paterni
U
اصل انها معلوم نیست
pepo
U
کدو و خیار ومانند انها
they were badly officered
U
افسران انها خوب نبودند
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
podiatry
U
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
logroll
U
غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
they came to a rupture
U
میانه انها بهم خورد
i alone bear the brunt of it
U
خدمت انها بر من واجب می اید
curtesy
U
زوج از انها ارث می برد
it is a pity of them
U
دل ادم برای انها میسوزد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
onomastics
U
علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
crackleware
U
فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
corrective maintenance
U
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
their principal food is rice
U
خوراک عمده انها برنج است
the exercised thier veto
U
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
pelage
U
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
tzigane
U
وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
it filled their hearts with t
U
ترس زیاد دردل انها انداخت
grosbeak
U
سهره و سینه سرخ و مانند انها
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
age grouping
U
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
pastry
U
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
pastries
U
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
turret guns
U
توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
vendor rating
U
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
they rate as tonic drugs
U
انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
legumen
U
حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
interdenominational
U
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
pile group
U
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
benday
U
جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
neck wear
U
کراوات و یقه و مانند انها گردن پوش
porter house
U
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
yesternight
U
شب گذشته
due out
U
گذشته
asides
U
گذشته از
spun or span
U
گذشته
departed
U
گذشته
preceded
U
گذشته
last a
U
گذشته
historical
U
گذشته
last night
U
شب گذشته
bygone
U
گذشته
gone by
U
گذشته
foreby
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
past
U
گذشته
agone
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
oldest
U
گذشته
older
U
گذشته
by gone
U
گذشته
over with
U
گذشته
foretime
U
گذشته
forepast
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
bypast
U
گذشته
old
U
گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
aside
U
گذشته از
computer literacy
U
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
diachrony
U
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
pragmatics
U
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
bead roll
U
صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
slow moving
U
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dispatching priority
U
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
check flight
U
پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
liquid consonants
U
حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
land shark
U
کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
cunclude
U
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
forby
<adv.>
U
از این گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
yesteryear
U
سال گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
desperate
U
از جان گذشته
the year past
U
سال گذشته
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
whish
U
بسرعت گذشته
on to
<adv.>
U
از این گذشته
desperado
U
از جان گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
گذشته از این
besides
<adv.>
U
گذشته از این
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
in a. to this
U
گذشته ازاین
in the p
U
درزمان گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
over
U
گذشته اضافی
over-
U
گذشته اضافی
last sunday
U
یکشنبه گذشته
past years
U
سالهای گذشته
last week
U
هفته گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
next week
U
هفته گذشته
last year
U
سال گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
sware
U
گذشته swear
sup.latest or last
U
تازه گذشته
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
backs
U
عقبی گذشته
back
U
عقبی گذشته
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
self giving
U
از خود گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com