Total search result: 201 (13 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
centralized items U |
اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
expired appropriation U |
اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد |
 |
 |
budget item U |
اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود |
 |
 |
centralized control U |
کنترل تمرکزی |
 |
 |
decentralized control U |
کنترل غیر تمرکزی |
 |
 |
centralized control U |
انجام کنترل به طریقه تمرکزی |
 |
 |
discrimination instruction U |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
 |
 |
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
control statement U |
حکم کنترل دستور کنترل |
 |
 |
subroutine U |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
 |
 |
host computer U |
کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده |
 |
 |
host computers U |
کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده |
 |
 |
transfers U |
تغییر دستور یا کنترل |
 |
 |
transferring U |
تغییر دستور یا کنترل |
 |
 |
transfer U |
تغییر دستور یا کنترل |
 |
 |
assembly order control number U |
شماره کنترل دستور کارتعمیر |
 |
 |
statement U |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
 |
 |
statements U |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
 |
 |
subroutine U |
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند |
 |
 |
microsoft U |
DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود |
 |
 |
directive U |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
 |
 |
directives U |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
 |
 |
statement U |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
 |
 |
statements U |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
 |
 |
one for one U |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
 |
 |
long life itemes U |
اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد |
 |
 |
cyclic item U |
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند |
 |
 |
decision U |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
 |
 |
decisions U |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
 |
 |
interactive U |
محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند |
 |
 |
mastered U |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
 |
 |
masters U |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
 |
 |
master U |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
 |
 |
functional distribution U |
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع |
 |
 |
statement U |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
 |
 |
statements U |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
 |
 |
conditional U |
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند |
 |
 |
devices U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
device U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
current liability U |
اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد |
 |
 |
synchroscope U |
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار |
 |
 |
centralized U |
تمرکزی |
 |
 |
link U |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
 |
 |
concentrated fire U |
تیر تمرکزی |
 |
 |
concentative U |
تمرکزی تغلیظی |
 |
 |
centralized items U |
اقلام اماد تمرکزی |
 |
 |
centralised U |
تمرکز دادن تمرکزی کردن |
 |
 |
centralized U |
به طور تمرکزی انجام شده |
 |
 |
centralizes U |
تمرکز دادن تمرکزی کردن |
 |
 |
centralizing U |
تمرکز دادن تمرکزی کردن |
 |
 |
centralize U |
تمرکز دادن تمرکزی کردن |
 |
 |
centralising U |
تمرکز دادن تمرکزی کردن |
 |
 |
centralises U |
تمرکز دادن تمرکزی کردن |
 |
 |
cascade control U |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
 |
 |
transferring U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
transfers U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
statement U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
statements U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
transfer U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
gini coefficient U |
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست |
 |
 |
poisson distribution U |
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است |
 |
 |
separator U |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
 |
 |
skips U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
skipped U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
statement U |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
 |
 |
skip U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
statements U |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
 |
 |
actual address U |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
 |
 |
modifier U |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
 |
 |
modifiers U |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
 |
 |
piped U |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
 |
 |
pipe U |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
 |
 |
functional distribution of income U |
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید |
 |
 |
fetched U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
basics U |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
 |
 |
fetch U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
GOSUB U |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
 |
 |
fetches U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
basic U |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
 |
 |
prefix U |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
 |
 |
effective U |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
 |
 |
prefixes U |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
 |
 |
branches U |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
 |
 |
branch U |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
 |
 |
control point U |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
 |
 |
parting injuncyions U |
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور |
 |
 |
MS DOS U |
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود |
 |
 |
macroinstruction U |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
 |
 |
languages U |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
 |
 |
language U |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
 |
 |
do nothing instruction U |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
 |
 |
halted U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halts U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halt U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
branches U |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
 |
 |
one plus one address U |
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد |
 |
 |
branch U |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
 |
 |
electronic U |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
 |
 |
tokens U |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
 |
 |
task U |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
 |
 |
token U |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
 |
 |
tasks U |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
 |
 |
apt U |
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی |
 |
 |
processor U |
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند |
 |
 |
control panel U |
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است |
 |
 |
looped U |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
 |
 |
executives U |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
 |
 |
loops U |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
 |
 |
control and reporting center U |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
 |
 |
loop U |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
 |
 |
real time U |
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است |
 |
 |
executive U |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
 |
 |
radio control U |
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم |
 |
 |
circulation control U |
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول |
 |
 |
consolidated motor pool U |
خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک |
 |
 |
rolleron U |
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود |
 |
 |
flexible U |
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر |
 |
 |
immediate U |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
 |
 |
IRQ U |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
 |
 |
control U |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
 |
 |
controls U |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
 |
 |
inventory control U |
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی |
 |
 |
controlling U |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
 |
 |
consummates U |
رسیده |
 |
 |
ripe U |
رسیده |
 |
 |
headed U |
رسیده |
 |
 |
mellow U |
رسیده |
 |
 |
ripest U |
رسیده |
 |
 |
consummated U |
رسیده |
 |
 |
riper U |
رسیده |
 |
 |
consummate U |
رسیده |
 |
 |
mellows U |
رسیده |
 |
 |
mellowing U |
رسیده |
 |
 |
mellowed U |
رسیده |
 |
 |
consummating U |
رسیده |
 |
 |
ctrl U |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد |
 |
 |
apt U |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
 |
 |
control sheet U |
صفحه کنترل چارت کنترل |
 |
 |
authorized <adj.> <past-p.> U |
به تایید رسیده |
 |
 |
authorised [British] <adj.> <past-p.> U |
به تایید رسیده |
 |
 |
approved <adj.> <past-p.> U |
به تایید رسیده |
 |
 |
import U |
کالای رسیده |
 |
 |
allowed <adj.> <past-p.> U |
به تایید رسیده |
 |
 |
importing U |
کالای رسیده |
 |
 |
agreed <adj.> <past-p.> U |
به تایید رسیده |
 |
 |
imported U |
کالای رسیده |
 |
 |
maturation U |
رسیده شدن |
 |
 |
It's time U |
وقتش رسیده که |
 |
 |
passed <adj.> <past-p.> U |
به تایید رسیده |
 |
 |
in- U |
:رسیده امده |
 |
 |
new arrived U |
تازه رسیده |
 |
 |
new come U |
تازه رسیده |
 |
 |
overdue U |
موعد رسیده |
 |
 |
Inc U |
به ثبت رسیده |
 |
 |
knee high U |
بزانو رسیده |
 |
 |
floor length U |
رسیده بکف |
 |
 |
fullest U |
بالغ رسیده |
 |
 |
jack in office U |
رسیده است |
 |
 |
in U |
:رسیده امده |
 |
 |
approvingly U |
به تایید رسیده |
 |
 |
over ripe U |
زیاد رسیده |
 |
 |
climactic U |
باوج رسیده |
 |
 |
in wards U |
کالای رسیده |
 |
 |
overripe U |
بسیار رسیده |
 |
 |
full U |
بالغ رسیده |
 |
 |
culminant U |
باوج رسیده |
 |
 |
ripely U |
بطور رسیده |
 |
 |
full-fledged U |
بالغ رسیده |
 |
 |
full fledged U |
بالغ رسیده |
 |
 |
approved U |
به تایید رسیده |
 |
 |
block plot U |
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی |
 |
 |
distribution U |
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن |
 |
 |
distributions U |
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن |
 |
 |
raised to the purple U |
بپایه مترانی رسیده |
 |
 |
bequests U |
ارثی که بنابوصیت رسیده |
 |
 |
elvis has left the building <idiom> U |
[نمایش به اتمام رسیده] |
 |
 |
pensionable U |
وقت بازنشستگی رسیده |
 |
 |
saturant U |
بحد اشباع رسیده |
 |
 |
parvenus U |
تازه بدوران رسیده |
 |
 |
bequest U |
ارثی که بنابوصیت رسیده |
 |
 |
nouveau riche U |
تازه بدوران رسیده |
 |
 |
nouveaux-riches U |
تازه بدوران رسیده |
 |
 |
nouveau-riche U |
تازه بدوران رسیده |
 |
 |
grown U |
رسیده جوانه زده |
 |
 |
inwards U |
واردات کالای رسیده |
 |
 |
intersection point U |
نقطه بهم رسیده |
 |
 |
indent U |
سفارش رسیده از خارج |
 |
 |
indents U |
سفارش رسیده از خارج |
 |
 |
parvenu U |
تازه بدوران رسیده |
 |
 |
confirmation U |
تایید ازاطلاعات رسیده |
 |
 |
aggrieved U |
محنت رسیده مغموم |
 |
 |
letterbox U |
جعبهی نامههای رسیده |
 |
 |
Did it ever occur to you that … U |
تا کنون بفکرت رسیده که ... |
 |
 |
ripening U |
رسیده کردن یاشدن |
 |
 |
I am fed up to the back teeth . I cant stomack it any more. U |
جانم به لبم رسیده |
 |
 |
evaluation U |
ارزیابی اخبار رسیده |
 |
 |
ripened U |
رسیده کردن یاشدن |
 |
 |
on end <idiom> U |
بنظر به پایان رسیده |
 |
 |
indenting U |
سفارش رسیده از خارج |
 |
 |
evaluations U |
ارزیابی اخبار رسیده |
 |