Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
precaution
U
اقدام احتیاطی
precautions
U
اقدام احتیاطی
measure of prevention
U
اقدام احتیاطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
res ipsa loquitur
U
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
precautionary demand for money
U
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
forgetfulness
U
بی احتیاطی
imprudence
U
بی احتیاطی
injudiciousness
U
بی احتیاطی
discretionary
U
احتیاطی
indiscretions
U
بی احتیاطی
incaution
U
بی احتیاطی
indiscretion
U
بی احتیاطی
precautionary
U
احتیاطی
unwariness
U
بی احتیاطی
cautionary
U
احتیاطی
contingencies
U
احتیاطی
inconsiderateness
U
بی احتیاطی
want of precaution
U
بی احتیاطی
provisory
U
احتیاطی
incautiousness
U
بی احتیاطی
contingency
U
احتیاطی
improvidence
U
بی احتیاطی
carelessly
U
از روی بی احتیاطی
contingency fund
U
وجوه احتیاطی
margins
U
بودجه احتیاطی
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
margin
U
بودجه احتیاطی
incautiously
U
از روی بی احتیاطی
riding slip
U
خفت احتیاطی
reserve fund
U
سرمایه احتیاطی
provident fund
U
وجوه احتیاطی
protective measures
U
تدابیر احتیاطی
preventive detention
U
توقیف احتیاطی
preventive action
U
اقدامات احتیاطی
precautionary motive
U
انگیزه احتیاطی
precautionary measures
U
اقدامات احتیاطی
per incuriam
U
به علت بی احتیاطی
indiscreetly
U
از روی بی احتیاطی
Precautionary measures.
U
اقدامات احتیاطی
detention pending trial
U
توقیف احتیاطی
improvidently
U
از روی بی احتیاطی
imprudently
U
از روی بی احتیاطی
contingency insurance
U
بیمه احتیاطی
caveat
U
پیش بینی احتیاطی
safety precaution
U
پیش بینیهای احتیاطی
contingency cover
U
بیمه حمل احتیاطی
caveats
U
پیش بینی احتیاطی
funded
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
move
U
اقدام
moved
U
اقدام
action
U
اقدام
procedure
U
اقدام
moves
U
اقدام
proceeding
U
اقدام
enforcement
U
اقدام
esteem
U
اقدام
intervention
U
اقدام
interventions
U
اقدام
ploys
U
اقدام
emprise
U
اقدام
ploy
U
اقدام
actions
U
اقدام
enterprises
U
اقدام
enterprise
U
اقدام
actionless
U
بی اقدام
operation immediate
U
اقدام سریع
legal action
U
اقدام قانونی
it wasprologue to the nextmove
U
اقدام بعدبود
intercommunion
U
اقدام مشترک
enterprise
U
قدرت اقدام
initial movement
U
نخستین اقدام
in hand
U
در دست اقدام
deal
U
اقدام کردن
deals
U
اقدام کردن
proceed
U
اقدام کردن
to take measures
U
اقدام کردن
to bend effort
U
اقدام کردن
the needful
U
اقدام لازم
to take of a
U
اقدام کردن
start out
U
اقدام کردن
to take steps
U
اقدام کردن
counter-measure
U
اقدام متقابل
social action
U
اقدام اجتماعی
measure
U
درجه اقدام
regular procedure
U
اقدام قانونی
counter-measures
U
اقدام متقابل
protective measure
U
اقدام حمایتی
proceed with deliberations
U
اقدام به مذاکره
expediency
U
اقدام مهم
preparation
U
اقدام مقدماتی
preparations
U
اقدام مقدماتی
expedience
U
اقدام مهم
under way
U
دردست اقدام
countermeasure
U
اقدام متقابل
proceeded
U
اقدام کردن
appropriate action
U
اقدام مقتضی
action statement
U
دستورالعمل اقدام
action for cancellation
U
اقدام به ابطال
action for cancellation
U
اقدام به لغو
enterprise
U
اقدام کردن
action at low
U
اقدام قانونی
actions
U
کار اقدام
actions
U
فعل اقدام
action
U
فعل اقدام
deal with
U
اقدام کردن
demarche
U
اقدام سیاسی
action
U
کار اقدام
emprize
U
اقدام کردن
counteraction
U
اقدام متقابل
double action
U
اقدام دوجانبه
enterprises
U
قدرت اقدام
enterprises
U
اقدام کردن
ventured
U
اقدام بکارمخاطره امیز
to start out to do something
U
اقدام بکاری کردن
venture
U
اقدام بکارمخاطره امیز
venture
U
اقدام یا مبادرت کردن به
adventurism
U
اقدام به کاری کردن
It is in progress. It is under way.
U
دردست اقدام است
ventured
U
اقدام یا مبادرت کردن به
counter-measure
U
اقدام جبران کننده
memorandums
U
اقدام به یادداشت کند
ventures
U
اقدام بکارمخاطره امیز
enterprises
U
امرخطیر اقدام مهم
ventures
U
اقدام یا مبادرت کردن به
venturing
U
اقدام بکارمخاطره امیز
venturing
U
اقدام یا مبادرت کردن به
counter-measures
U
اقدام جبران کننده
to put in hand
U
دایرکردن اقدام کردن
it was an incorrect procedure
U
یک اقدام غلطی بود
proceeded
U
اقدام کردن پرداختن به
memoranda
U
اقدام به یادداشت کند
originator
U
اقدام کننده پیام
originators
U
اقدام کننده پیام
enterprise
U
امرخطیر اقدام مهم
action for avoidance
U
اقدام برای لغو
memorandum
U
اقدام به یادداشت کند
proceed
U
اقدام کردن پرداختن به
greenlight
U
اجازه حرکت و اقدام
measure
U
اندازه اقدام پیشگیری
with measured step
U
با اقدام مناسب
[سنجیده]
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
exigent
U
محتاج به اقدام یا کمک فوری
how shall we proceed
U
چگونه باید اقدام کرد
do the necessary
U
اقدام لازم بعمل اورید
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
execution for debt
U
اقدام برای طلب وصول
to play at
U
خواهی نخواهی اقدام کردن
pushful
U
متهور در اقدام بکارهای مهم
to proceed against a person
U
اقدام بر علیه کسی زدن
to act in self-defence
U
دفاع از خود اقدام
[حرکت]
کردن
emergencies
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
zction for dammages
U
اقدام برای دریافت خسارت وارده
cross that bridge when you come to it
<idiom>
U
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
emergency
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
dilettantism
U
اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
emergencies
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
prohibition
U
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.
U
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
exquatur
U
اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
launch
U
شروع کردن اقدام کردن
launched
U
شروع کردن اقدام کردن
launching
U
شروع کردن اقدام کردن
launches
U
شروع کردن اقدام کردن
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com