English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
follow up U اقدامات بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
doings U اقدامات
proceeding U اقدامات
proceedings U اقدامات
undertakings U اقدامات
goings-on U اقدامات
preventive action U اقدامات تامینی
civil proceedings U اقدامات حقوقی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
security measures U اقدامات تامینیه
preventive action U اقدامات احتیاطی
precautionary measures U اقدامات احتیاطی
control measures U اقدامات کنترلی
countermeasures U اقدامات متقابل
security countermeasures U اقدامات تامینی
hostile acts U اقدامات خصمانه
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
legal proceedings U اقدامات قانونی
Precautionary measures. U اقدامات احتیاطی
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
to intensify one's actions U اقدامات خودراسخت
hostile acts U اقدامات دشمنانه
take steps U اقدامات بعمل امده
Provocative acts. U اقدامات تحریک آمیز گ
to take measures U اقدامات بعمل اوردن
to take steps U اقدامات بعمل اوردن
preassault U اقدامات قبل از هجوم
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
logistics U اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
suppression measures U اقدامات برای جلو گیری
to intensify one's actions U برشدت اقدامات خود افزودن
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
municipalist U طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
countermeasures U اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security U تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security countermeasures U اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
unidimensional U تک بعدی
solids U سه بعدی
succeeding U بعدی
second thoughts U بعدی
furthering U بعدی
three dimentional U سه بعدی
ulterior U بعدی
two dimensional U دو بعدی
tridimensional U سه بعدی
three-dimensional U سه بعدی
unidimensional U یک بعدی
solid U سه بعدی
further U بعدی
furthers U بعدی
subsequent U بعدی
cubical U سه بعدی
furthered U بعدی
two-dimensional U دو بعدی
three dimensional U سه بعدی
serotine U بعدی
spatial U سه بعدی
one dimentional U یک بعدی
puisne U بعدی
future U بعدی
one dimentional U تک بعدی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
two dimensional array U ارایه دو بعدی
tother U بعدی دیگر
t' other U نفر بعدی
t' other U بعدی دیگر
immediate destination U مقصد بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
stereoscope U سه بعدی نما
stereoscopic vision U دید سه بعدی
deep space U فضای سه بعدی
subsere U توالی بعدی
succeeding generation U نسل بعدی
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
stereognosis U ادراک سه بعدی
versatile U چند بعدی
space frame U قاب سه بعدی
aftertaste U لذت بعدی
aftertastes U لذت بعدی
four dimensional U چهار بعدی
solid geometry U هندسه سه بعدی
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
hologram U تصویر سه بعدی
three dimentional array U ارایه سه بعدی
follow up U اماد بعدی
triaxial test U ازمایش سه بعدی
follow up supply U اماد بعدی
tridimensionality U حالت سه بعدی
tother U نفر بعدی
feeder report U گزارشات بعدی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
multidimensional U چند بعدی
n cube U مکعب N بعدی
multidimentional U چند بعدی
unidimensionality U یک بعدی بودن
3D analysis U بررسی سه بعدی
aftermath U عواقب بعدی
after-effect U تاثیر بعدی
3D analysis U آنالیز سه بعدی
aftereffect U اثر بعدی
latter day U روز بعدی
after-effects U تاثیر بعدی
illusiansm U نقاشی سه بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
dosseret U بلوک سه بعدی
aftereffect U اثر بعدی داور
afterimage U تصویر بعدی چیزی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
perspective space U نمایش فضای سه بعدی
space time U دستگاه چهار بعدی
post indexing U شاخص گذاری بعدی
increment U حرکت به محل بعدی
next state function U تابع حالت بعدی
increments U حرکت به محل بعدی
post indexing U فهرست سازی بعدی
flattest U فایل دو بعدی از داده ها
second-best U نفر بعدی درجه دو
color solid U سه بعدی رنگ نما
ulterior plans U تدابیر اجل بعدی
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
isometric Projection U [نقشه هم اندازه سه بعدی]
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
depth quening U سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
second best U نفر بعدی درجه دو
flat U فایل دو بعدی از داده ها
three dimentional spreadsheet U صفحه گسترده سه بعدی
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
generic U نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
three-dimensional space U فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
perspective U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
multidimensional U دارای خصوصیت چند بعدی
perspectives U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
stereophotography U عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
operation U دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
damping factor U نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
solids U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
umlaut U ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
contour template U مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
afterborn U زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
posthypnotic U ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
on U گویی که هدف ضربه بعدی است
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
markers U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
fetched U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
marker U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
arrays U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
fetch U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
fetches U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
array U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
I'm looking forward to your next email. U من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
line flyback U اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
paraboloid U شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
new U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
forms U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
chaining U ذخیره سازی یک رکورد که آدرس بعدی در لیست را دارد
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
When is the next train to Oxford? U چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
new- U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newer U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newest U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
countering U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
countered U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com