English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wishful thinking U افکار واهی و پوچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unrealistic U واهی
unrealistically U واهی
visional U واهی
chimerical U واهی
laputan U واهی
moonshiny U واهی
suppositious U واهی
unsubstantial U واهی
unsubstantiality U واهی
vagarious U واهی
romantics U واهی
romantically U واهی
romantic U واهی
airy U واهی
unreal U واهی وهمی
chimeras U خیال واهی
chimerically U بطور واهی
delusive U موهوم واهی
reveries U خیال واهی
reverie U خیال واهی
chimera U خیال واهی
whirligig U تصور واهی
chimaera U خیال واهی
revery U خیال واهی
A castle in the air. Wishful thinking. U آرزوی واهی ( خیالی)
gimcrack U تصور واهی نخودهراش
dream up U بطور واهی چیزی را ساختن
vagariously U وهمی از روی هوی و هوس واهی
breasts U افکار
breast U افکار
conception U زاییده افکار
concept U زاییده افکار
daydreaming U افکار پوچ
daydreamed U افکار پوچ
daydream U افکار پوچ
thoughts U افکار خیال
thought U افکار خیال
idea U زاییده افکار
internal conception U زاییده افکار
train of thought U رشته افکار
ideas if reference U افکار عطفی
public opinion U افکار عمومی
musing U غرق در افکار
brainchild U زاییده افکار
daydreams U افکار پوچ
good deeds U افکار نیکو
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
vox populi U اراء یا افکار مردم
cardinal sin U عملمغایر با افکار عمومی
To have enlightened ideas. To be an intellectual. U افکار روشنی داشتن
parochialism U محدودیت در افکار وعقایدمحلی
mind reading U کشف افکار دیگران
telepathy U ارتباط افکار با یکدیگر
mind readers U کاشف افکار دیگران
mind reader U کاشف افکار دیگران
strong minded U دارای افکار مردانه
In deference to public opinion. U به احترام افکار عمومی
ideology U مبحث افکار وارزوهای باطنی
eggheads U روشنفکر دارای افکار بلند
to think aloud U افکار خود را [بلند] گفتن
to think out loud U افکار خود را [بلند] گفتن
idealogy U مبحث افکار وارزوهای باطنی
ideologies U مبحث افکار وارزوهای باطنی
bemuse U غرق افکار شاعرانه کردن
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
self revelation U افشاء افکار واحساسات شخصی
egghead U روشنفکر دارای افکار بلند
I don't know what to make of him. U من افکار او [مرد] را درک نمی کنم.
representationalist U معتقد بفلسفه ایده هاو افکار
cause cTlFbre U موردیکهنظر افکار عمومیرا بهخود جلبکند
A dialogue . U گفت وشنود ( بحث وتبادل افکار ونظریات )
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
intrusive thoughts U اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
self absorption U غرق در خویش غرق شدن در افکار
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com