Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
event horizen
U
افق رویداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
passage
U
رویداد کارکردن مزاج
passages
U
رویداد کارکردن مزاج
message
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
messages
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
generate
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
warn
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
circumstances
U
رویداد
balance
U
احتمال رویداد خطا
balances
U
احتمال رویداد خطا
occurrence
U
تصادف رویداد
occurrence
U
رویداد
occurrences
U
تصادف رویداد
occurrences
U
رویداد
decade
U
ده موضوع یا رویداد
decades
U
ده موضوع یا رویداد
mishap
U
رویداد ناگوار
mishaps
U
رویداد ناگوار
happening
U
رویداد
happenings
U
رویداد
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
mischance
U
رویداد بد حادثه ناگوار
mischances
U
رویداد بد حادثه ناگوار
native
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
natives
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
trend
U
رویداد
trends
U
رویداد
circumstance
U
تفصیل رویداد
misadventure
U
رویداد ناگوار
misadventures
U
رویداد ناگوار
uneventful
U
بدون رویداد مهم
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
alert
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
conditional
U
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
event
U
رویداد
events
U
رویداد
incident
U
رویداد
incidents
U
رویداد
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
air pollution episode
U
رویداد الودگی هوا
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
endogenous event
U
رویداد درونی
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
exogenous event
U
رویداد برونی
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
occurence
U
رویداد واقعه
occurence
U
رویداد
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
rummy start
U
رویداد شگفت انگیز
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
non-event
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
black swan event
U
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
The incident set off a debate.
U
این رویداد بحثی را به راه انداخت
[برانگیخت]
.
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
contretemps
U
رویداد ناگوار
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com