Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
datum dan buoy
U
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
shallowness
U
کم عمقی
bathetic
U
عمقی
deep seated
U
عمقی
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
file firing
U
اتش عمقی
depth therapy
U
درمان عمقی
depth psychology
U
روانشناسی عمقی
intensive agriculture
U
کشت عمقی
retrocede
U
عمقی شدن
lift pass
U
پاس عمقی
depth interview
U
مصاحبه عمقی
intensive cultivation
U
زراعت عمقی
depth analysis
U
تحلیل عمقی
deep sensibility
U
احساسهای عمقی
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
bottom mine
U
مین شناور عمقی
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
weapon alpha
U
نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
raises
U
افزایش
raise
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
additions
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
increase
U
افزایش
addition
U
افزایش
summation
U
افزایش
scale up
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
accretion
U
افزایش
intensification
U
افزایش
increscent
U
افزایش
accession
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
affixture
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
additament
U
افزایش
gained
U
افزایش
accru
U
افزایش
increment
U
افزایش
expansion
U
افزایش
gain
U
افزایش
gains
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
increments
U
افزایش
rises
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessing
U
افزایش
rise
U
افزایش
increases
U
افزایش
increased
U
افزایش
addenda
U
افزایش
addendum
U
افزایش
amplification
U
افزایش
accessed
U
افزایش
access
U
افزایش
overcompound
U
افزایش ترکیب
ingravescence
U
افزایش تشدید
increase of pressure
U
افزایش فشار
appreciations
U
افزایش بها
increase of power
U
افزایش قدرت
acceleration
تعجیل افزایش
mark up
U
افزایش قیمت
hypertension
U
افزایش فشارخون
monetary expansion
U
افزایش پول
spurt
U
افزایش ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
increase in load
U
افزایش بار
spurted
U
افزایش ناگهانی
increase of output
U
افزایش توان
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
appreciation
U
افزایش بها
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
ascended
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
augmented
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
accelerative
U
مایه افزایش
export promotion
U
افزایش صادرات
increasable
U
افزایش پذیر
elongation
U
افزایش طول
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
augmentable
U
قابل افزایش
annual increase
U
افزایش سالانه
increase of current
U
افزایش جریان
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
increase in value
U
افزایش ارزش
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
increase in price
U
افزایش بهاء
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
addibility
U
قابلیت افزایش
add time
U
زمان افزایش
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
temperature rise
U
افزایش دما
thusŠ+=
U
نشان افزایش
cambers
U
افزایش زیاد
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
fire raising
U
افزایش اتش
salary increase
U
افزایش حقوق
rise in temperature
U
افزایش دما
scale up
U
افزایش مقیاس
subjunction
U
افزایش در پایان
superadd
U
باز افزایش
superaddition
U
باز افزایش
tax increase
U
افزایش مالیات
fire-raising
U
افزایش اتش
ascend
U
افزایش دادن
growth
U
افزایش ترقی
accruing
U
افزایش یافتن
accrues
U
افزایش یافتن
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
thickening
U
افزایش ضخامت
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
multiplication
U
افزایش تکثیر
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
accrue
U
افزایش یافتن
camber
U
افزایش زیاد
progation
U
افزایش انتقال
growths
U
افزایش ترقی
equities
U
سرمایه
equity
U
سرمایه
turn over
U
سرمایه
capital intensive
U
سرمایه بر
funded
U
سرمایه
asset
U
سرمایه
fund
U
سرمایه
capital
U
سرمایه
boosts
U
افزایش دادن چیزی
boosting
U
افزایش دادن چیزی
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
boosted
U
افزایش دادن چیزی
boost
U
افزایش دادن چیزی
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
elongation
U
افزایش درازا کشامد
to increase
[to, by]
U
افزایش یافتن
[به مقدار]
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
aging
U
افزایش طول عمر
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
strain
U
افزایش طول نسبی
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
strains
U
افزایش طول نسبی
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com