Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
Other Matches
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
increase in value
U
افزایش ارزش
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
capital value
U
ارزش سرمایه
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
capital loss
U
کاهش ارزش سرمایه
capital gains
U
اضافه ارزش سرمایه
capital outlay
U
ارزش سرمایه گذاری
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
capitalization
U
براورد ارزش حال سرمایه
value of marginal product of capital
U
ارزش تولید نهائی سرمایه
dead stock
U
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
increase
U
افزایش
gains
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
raises
U
افزایش
raise
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
accretion
U
افزایش
gained
U
افزایش
increases
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
additions
U
افزایش
addition
U
افزایش
expansion
U
افزایش
increased
U
افزایش
gain
U
افزایش
summation
U
افزایش
additament
U
افزایش
rise
U
افزایش
rises
U
افزایش
amplification
U
افزایش
increscent
U
افزایش
addendum
U
افزایش
addenda
U
افزایش
intensification
U
افزایش
accessed
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessing
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
affixture
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
accession
U
افزایش
scale up
U
افزایش
access
U
افزایش
accru
U
افزایش
increment
U
افزایش
increments
U
افزایش
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
superaddition
U
باز افزایش
export promotion
U
افزایش صادرات
superadd
U
باز افزایش
tax increase
U
افزایش مالیات
addibility
U
قابلیت افزایش
increase of power
U
افزایش قدرت
subjunction
U
افزایش در پایان
camber
U
افزایش زیاد
accruing
U
افزایش یافتن
accelerative
U
مایه افزایش
add time
U
زمان افزایش
salary increase
U
افزایش حقوق
accrue
U
افزایش یافتن
temperature rise
U
افزایش دما
rise in temperature
U
افزایش دما
acceleration
تعجیل افزایش
ingravescence
U
افزایش تشدید
scale up
U
افزایش مقیاس
cambers
U
افزایش زیاد
accrues
U
افزایش یافتن
elongation
U
افزایش طول
augments
U
افزایش دادن
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
appreciation
U
افزایش بها
increase in price
U
افزایش بهاء
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
appreciations
U
افزایش بها
increase of output
U
افزایش توان
mark up
U
افزایش قیمت
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
augmentable
U
قابل افزایش
increase of current
U
افزایش جریان
monetary expansion
U
افزایش پول
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
augmenting
U
افزایش دادن
augmented
U
افزایش دادن
progation
U
افزایش انتقال
spurt
U
افزایش ناگهانی
annual increase
U
افزایش سالانه
spurts
U
افزایش ناگهانی
increase of pressure
U
افزایش فشار
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
overcompound
U
افزایش ترکیب
increase in load
U
افزایش بار
increasable
U
افزایش پذیر
ascend
U
افزایش دادن
ascended
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
hypertension
U
افزایش فشارخون
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
growth
U
افزایش ترقی
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
fire-raising
U
افزایش اتش
thickening
U
افزایش ضخامت
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
multiplication
U
افزایش تکثیر
thusŠ+=
U
نشان افزایش
growths
U
افزایش ترقی
fire raising
U
افزایش اتش
funded
U
سرمایه
asset
U
سرمایه
capital intensive
U
سرمایه بر
capital
U
سرمایه
turn over
U
سرمایه
equities
U
سرمایه
equity
U
سرمایه
fund
U
سرمایه
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
boosting
U
افزایش دادن چیزی
boosted
U
افزایش دادن چیزی
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
aging
U
افزایش طول عمر
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
antimarkovinkoff addition
U
افزایش غیر مارکونیکوفی
boosts
U
افزایش دادن چیزی
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
strains
U
افزایش طول نسبی
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com