Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
visual elevation
U
افت بصری گلوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pibal
U
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
visual interceptor
U
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
trends
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clue
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive
U
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud
U
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
visuals
U
بصری
optical
U
بصری
optic
U
بصری
visually
U
بصری
visual
U
بصری
ocular
U
بصری
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
visual arts
U
هنرهای بصری
visual signal
U
علامت بصری
visual aids
U
کمکهای بصری
optical
U
الات بصری
visual identification
U
شناسایی بصری
video ram
U
RA بصری یا تصویری
visual identification
U
تشخیص بصری
optic chiasma
U
چلیپای بصری
optical sight
U
دوربینهای بصری
visual observation
U
دیدبانی بصری
optokinetic
U
بصری- جنبشی
visual flight
U
پرواز بصری
visual signal
U
علایم بصری
audio visual
U
سمعی بصری
optic chiasm
U
چلیپای بصری
VDUs
U
واحدنمایشگر بصری
chiasma
U
ضربدر بصری
visual display
U
نمایش بصری
optic
U
چشمی بصری
visual communication
U
مخابره بصری
audio-visual
U
سمعی بصری
visualreport
U
گزارش بصری
visual communication
U
ارتباط بصری
VDU
U
واحدنمایش بصری
videotext
U
متن بصری
audiovisual
U
سمعی-بصری
VDU
U
واحدنمایشگر بصری
visual check
U
مقابله بصری
vision recognition
U
تشخیص بصری
audiovisual
U
سمعی و بصری
VDUs
U
واحدنمایش بصری
visual display unit
U
واحد نمایشگر بصری
titchener's illusion
U
خطای بصری تیچنر
optical
U
مربوط به دیدبانی بصری
video adapter
U
وفق دهنده بصری
vdt
U
ترمینال نمایش بصری
video tape
U
نوار سمعی و بصری
flash card
U
ورقه تمرین بصری
visual display terminal
U
ترمینال نمایش بصری
visual interaction
U
کنش متقابل بصری
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
video graphics array
U
ارایه نگاره سازی بصری
vga
U
ارایه نگاره سازی بصری
optical sight
U
وسایل نشانه روی بصری
optical
U
نشانه روی بصری چشمی
visual flight
U
پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
visual omnidirectional range
U
سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
nancy
U
سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
raster scan graphics
U
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
video amplifier
U
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
pip matching
U
روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
ethernet
U
نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
aliasing
U
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
air signal
U
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
area search
U
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
projectile
U
گلوله
globe
U
گلوله
cartridge
U
گلوله
cartridges
U
گلوله
shots
U
گلوله
shot
U
گلوله
cannon proof
U
ضد گلوله
line shot
U
گلوله در خط
clue
U
گلوله نخ
clues
U
گلوله نخ
ball
U
گلوله
bullet-proof
U
ضد گلوله
shell proof
U
ضد گلوله
rounds
U
گلوله ها
gunshots
U
گلوله
gunshot
U
گلوله
pellet
U
گلوله
fire ball
U
گلوله
glomerule
U
گلوله رگ
bullet
گلوله
globes
U
گلوله
roundest
U
گلوله
round
U
گلوله
bullets
U
گلوله
video disk
U
دیسک بصری دیسک تصویری
blank cartridge
U
فشنگ بی گلوله
number of rounds
U
تعداد گلوله ها
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
bombardment
U
گلوله باران
blank catridge
U
گلوله سلام
center of burst
U
مرکزاصابت گلوله
bulletproof
U
ضد یا مانع گلوله
burst center
U
مرکز گلوله
can , not observe
U
گلوله ناپیدا
piercing shell
U
گلوله ثاقب
ounce of lead
U
گلوله سربی
canon ball
U
گلوله توپ
snowballed
U
گلوله برف
snowballing
U
گلوله برف
snowballs
U
گلوله برف
cannon shot
U
گلوله توپ
shaft
U
خدنگ گلوله
shafts
U
خدنگ گلوله
cannon proof
U
ضد گلوله توپ
cartouch
U
گلوله توپ
cartouche
U
گلوله توپ
plumb bob
U
گلوله شاقول
bombardments
U
گلوله باران
shell
U
گلوله توپ
fragmenting
U
بسک گلوله
fragments
U
بسک گلوله
buckshot
U
گلوله سربی
illumination round
U
گلوله منور
starshell
U
گلوله منور
illuminating shell
U
گلوله منور
plumb
U
گلوله سربی
gunshot wound
U
زخم گلوله
gun stone
U
گلوله توپ
gun shot
U
گلوله توپ
fixed shell
U
گلوله متصل
graupel
U
گلوله برف
globus hystericus
U
گلوله هیستریایی
gilding metal
U
روکش گلوله
incendiary
U
گلوله اتش زا
gas shell
U
گلوله دودانگیز
fragment
U
بسک گلوله
clew
U
گلوله نخ گره
line of impact
U
خط اصابت گلوله
clew
U
گلوله کردن
shelling
U
گلوله توپ
shells
U
گلوله توپ
trajectories
U
مسیر گلوله
trajectories
U
خط سیر گلوله
trajectory
U
مسیر گلوله
trajectory
U
خط سیر گلوله
base spray
U
بسکهای ته گلوله
base fuze
U
ماسوره ته گلوله
ballistic trajectory
U
خط سیربالیستیکی گلوله
conglobate
U
گلوله شدن
drill ammunition
U
گلوله مشقی
equivalent service rounds
U
گلوله معادل
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
live round
U
گلوله جنگی
lost
U
گلوله ناپیدا
cannonball
U
گلوله توپ
missile
U
گلوله موشک
fireballs
U
گلوله انفجاری
fireball
U
گلوله انفجاری
tracer shell
U
گلوله رسام
trial shot
U
گلوله ازمایشی
gunshots
U
زخم گلوله
gunshot
U
زخم گلوله
impact
U
اصابت گلوله
blobs
U
گلوله حباب
blob
U
گلوله حباب
delivery
U
فروریختن گلوله
to toll up
U
گلوله شدن
to round up
U
گلوله کردن
shrapnel
U
گلوله ضد نفر
shrapnel
U
گلوله نارنجکی
shrapnel
U
گلوله افشان
shrapnel
U
گلوله انفجاری
star shell
U
گلوله نورافشان
star shell
U
گلوله منور
snowball
U
گلوله برف
sugarplum
U
گلوله نبات
impacts
U
اصابت گلوله
delivery
U
پرتاب گلوله
deliveries
U
فروریختن گلوله
deliveries
U
پرتاب گلوله
lead
U
شاقول گلوله
shoots
U
برد گلوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com