English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
humility U افتادگی
enthralment U افتادگی
self effacement U افتادگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arrearage U پس افتادگی
retardation U پس افتادگی
languor U از پا افتادگی
lag U پس افتادگی
lags U پس افتادگی
lagged U پس افتادگی
ommission U از قلم افتادگی
impaction U گیر افتادگی
forwardness U پیش افتادگی
forward slip U پیش افتادگی
falling of the womb U پائین افتادگی
commonplaceness U پیش پا افتادگی
drop out U از قلم افتادگی
lap seam U رویهم افتادگی
backwardness U عقب افتادگی
disfiguration U ازشکل افتادگی
cultural lag U پس افتادگی فرهنگی
pretermission U از قلم افتادگی
prolapse U پایین افتادگی
to humble oneself U افتادگی نمودن
social lag U پس افتادگی اجتماعی
retard time U عقب افتادگی
prosiness U پیش پا افتادگی
prolapsus U بیرون افتادگی
prolapsus U پایین افتادگی
banality U پیش پا افتادگی
obsolescence U ازرواج افتادگی
modestly U با افتادگی با تواضع
breakdowns U از کار افتادگی
omissions U از قلم افتادگی
omission U از قلم افتادگی
defeats U از شکل افتادگی
defeat U از شکل افتادگی
breakdown U از کار افتادگی
disfavour U از نظر افتادگی
defeated U از شکل افتادگی
disfavor U از نظر افتادگی
paralysis U ازکار افتادگی
overlapping U روی هم افتادگی
humbly U از روی افتادگی
disfigurements U از شکل افتادگی
disfigurement U از شکل افتادگی
defeating U از شکل افتادگی
lapped U زیرکار رویهم افتادگی
retard time U زمان عقب افتادگی
deflection U پایین افتادگی واخمش
lead of phase U پیش افتادگی فاز
deflections U پایین افتادگی واخمش
prosaicness U پیش پا افتادگی سادگی
lap U زیرکار رویهم افتادگی
downtime U مدت از کار افتادگی
angle of lead U زاویه پیش افتادگی
down time U مدت از کار افتادگی
lead angle U زاویه پیش افتادگی
missing parts test U ازمون افتادگی وار
meekly U از روی فروتنی یا افتادگی
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
leeway U عقب افتادگی راه گریز
overlap of distillat curves U رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
sweeney U ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny U از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
forward slip U جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
advance U پیش افتادن پیش افتادگی
advances U پیش افتادن پیش افتادگی
advancing U پیش افتادن پیش افتادگی
synthetic dyes U رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com