Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
اعمال فشار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
squeeze
U
[آبگیری از فرش با اعمال فشار]
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
impressure
U
اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
head pessure
U
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
agent
U
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents
U
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency
U
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
brain washing
U
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
exerts
U
اعمال کردن
exerted
U
اعمال کردن
exerting
U
اعمال کردن
applies
U
اعمال کردن
apply
U
اعمال کردن
applying
U
اعمال کردن
exert
U
اعمال کردن
to lay violent handsonany one
U
اعمال زورنسبت بکسی کردن دست زوربرکسی دراز کردن
impose
U
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes
U
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
To use force(violence)
U
اعمال زور کردن
showing partial views
U
اعمال نظر کردن
use one's influence
U
اعمال نفوذ کردن
to use one's influence upon
U
اعمال نفوذ کردن بر
put on
U
اعمال کردن بکار گماردن
powers
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powering
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
backout
U
ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
recompile
U
کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
forces
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
force
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forcing
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
spew
U
با فشار خارج کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
spewing
U
با فشار خارج کردن
spews
U
با فشار خارج کردن
take a strain
U
وارد کردن فشار به طناب
diffusion
U
کم کردن از قدرت تخلیه فشار
hydromatic
U
کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک
ingrate
U
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
kill spring
U
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
To try to strangle someone .
U
گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
boost pressure
U
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
application
U
اعمال
exercised
U
اعمال
exertion
U
اعمال
undertakings
U
اعمال
exercise
U
اعمال
acts
U
اعمال
exertions
U
اعمال
doings
U
اعمال
applications
U
اعمال
exercises
U
اعمال
exercising
U
اعمال
exercising a right
U
اعمال حق
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
preventative actions
U
اعمال بازدارنده
exertion
U
اعمال زور
exertions
U
اعمال زور
impressment
U
اعمال زور
labourhardl
U
اعمال شاقه
imposes
U
اعمال نفوذکردن
strong-arm
U
اعمال زورکردن
galleys
U
اعمال شاقه
impose
U
اعمال نفوذکردن
willable
U
قابل اعمال
strong arm
U
اعمال زورکردن
applicative
U
اعمال کردنی
hard labor
U
اعمال شاقه
workable
U
قابل اعمال
showing partial views
U
اعمال نظر
applicator
U
اعمال کننده
hard labour
U
اعمال شاقه
exercising force
U
اعمال زور
to have the pull of
U
اعمال نفوذکردن بر
takeovers
U
اعمال کنترل
lobbying
U
اعمال نفوذ
takeover
U
اعمال کنترل
the galleys
U
اعمال شاقه
applicatory
U
اعمال شدنی
applier
U
اعمال کننده
peonage
U
اعمال شاقه
unfair trade practice
U
اعمال تجاری نادرست
house keeping operation
U
اعمال خانه داری
non serverign acts
U
اعمال تصدی دولت
undue influence
U
اعمال نفوذ ناروا
embraceor
U
اعمال نفوذ کننده
imprisonment with hard labour
U
حبس با اعمال شاقه
penal servitude
U
حبس با اعمال شاقه
copy protection
U
جلوگیری از اعمال کپی
alteration
U
تغییر اعمال شده
governance
U
اعمال قوه اختیارداری
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
imposed deformation
U
تغییر شکل اعمال شده
jar
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
confidential
U
است نه اعمال تصدی موجودباشد
jars
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
interventions
U
عمل اعمال تغییر در سیستم
applied magnetic field
U
میدان مغناطیسی اعمال شده
intervention
U
عمل اعمال تغییر در سیستم
capitalization
U
اعمال سیستم سرمایه داری
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
embracer
U
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
modification
U
تغییر اعمال شده به چیزی
powered
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
action
U
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
actions
U
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
powers
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
embracery
U
اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
technologies
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
pulsed
U
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
track records
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
technology
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
track record
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
the exercised thier veto
U
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
pulse
U
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
arguments
U
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument
U
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
dynamic
U
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamically
U
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
embraceor
U
متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه
arithmetic
U
تابع ریاضی اعمال شده روی داده
embracery
U
جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
knowledge
U
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
interactive
U
پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
take over bid
U
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
hash
U
عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
correctional custudy
U
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
non procedural language
U
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
phosphor
U
مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
omnia pressumuntur solemniter
U
اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
syntax
U
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
stables
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
case law
U
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
stochastic model
U
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
diode
U
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
condition
U
وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
transformational rules
U
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
stable
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
crunches
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
open
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
jumper
U
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
crunch
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crystals
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
input
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
led
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
opens
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
crunched
U
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
lighted
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
crystal
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
inputted
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
jumpers
U
مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
opened
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
parliamentarism
U
سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
powers
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
condominiums
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
powered
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
condominium
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
texel
U
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
bad break
U
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
quiescent
U
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
corporate model
U
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
recitals
U
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com