Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to declare a state of emergency
U
اعلان کردن حالت اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proclamation of martial law
U
اعلان حالت زمان جنگ
declare martial
U
اعلان حالت زمان جنگ
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
scuttled
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttle
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttling
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttles
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
to call 911
[American English]
U
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
declare
U
اعلان کردن
proclaims
U
اعلان کردن
proclaiming
U
اعلان کردن
give out
U
اعلان کردن
proclaim
U
اعلان کردن
declares
U
اعلان کردن
declaring
U
اعلان کردن
proclaimed
U
اعلان کردن
advertise
اعلان کردن
advertize
U
اعلان کردن
poster
U
اعلان نصب کردن
posters
U
اعلان نصب کردن
to file for bankruptcy
U
اعلان ورشکستگی کردن
advertised
U
اعلان کردن انتشار دادن
to declare a divident
U
سود سهام را اعلان کردن
advertises
U
اعلان کردن انتشار دادن
to declare oneself bankrupt
U
خود را ورشکست اعلان کردن
to declare something well-founded
U
چیزی را مستدل اعلان کردن
advertisers
U
اعلان کننده اعلان
advertiser
U
اعلان کننده اعلان
signboards
U
تخته اعلان اعلان
signboard
U
تخته اعلان اعلان
to off negotiations
U
اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to declare something solemnly
[publicly]
U
چیزی را رسما
[علنا ]
اعلان کردن
post
U
اگهی کردن اعلان کردن
announced
U
اعلان کردن اخطار کردن
post-
U
اگهی کردن اعلان کردن
announces
U
اعلان کردن اخطار کردن
announce
U
اعلان کردن اخطار کردن
announcing
U
اعلان کردن اخطار کردن
posted
U
اگهی کردن اعلان کردن
posts
U
اگهی کردن اعلان کردن
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
placards
U
حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
placard
U
حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
coactive
U
اضطراری
emergencies
U
اضطراری
auxiliaries
U
اضطراری
emergency
U
اضطراری
auxiliary
U
اضطراری
compulsive
U
اضطراری
involuntary
U
اضطراری
bingo field
U
فرودگاه اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
ditching
U
فرود اضطراری
insurance stockage
U
ذخیره اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency exit
U
در خروج اضطراری
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency valve
U
شیر اضطراری
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
maydays
U
پیام اضطراری
emergency exit
U
خروج اضطراری
mayday
U
پیام اضطراری
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency priority
U
تقدم اضطراری
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency ration
U
جیره اضطراری
standby battery
U
باتری اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
missed approach
U
فرود اضطراری
emergency station
U
محل اضطراری
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
emergency works
U
کارهای اضطراری
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
landing mat
U
باند فرود اضطراری
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency
U
فوق العاده اضطراری
emergencies
U
فوق العاده اضطراری
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
autorotation
U
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
ditching
U
فرود اضطراری هواپیما روی اب
fall back
U
سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
cold roll
U
نورد کردن در حالت سرد
dive bombing
U
بمباران کردن در حالت شیرجه
cold reduce
U
نورد کردن در حالت سرد
cold galvanize
U
گالوانیزه کردن در حالت سرد
cold swage
U
اهنگری کردن در حالت سرد
uncouple
U
از حالت زوجی خارج کردن
deconcentrate
U
از حالت تغلیظ خارج کردن
fire escape
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escapes
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
field expedient
U
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
demilitarising
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
done for
<idiom>
U
ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
to stonewall
U
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
to defend aggressively
U
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
demilitarised
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
break
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demilitarize
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demobilization
U
بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
breaks
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
demilitarizes
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
proclamation
U
اعلان
poster
U
اعلان
assertion
U
اعلان
declarations
U
اعلان
posters
U
اعلان
announcement
U
اعلان
denunciation of treaty
U
اعلان
noticed
U
اعلان
announcements
U
اعلان
declaration
U
اعلان
proclamations
U
اعلان
noticing
U
اعلان
advertising
U
اعلان
advertisement
U
اعلان
notices
U
اعلان
advertisements
U
اعلان
notice
U
اعلان
Emergeny exit .
U
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
proclamation of independence
U
اعلان استقلال
proclamation of the republic
U
اعلان جمهوری
they proclaimed him sovereign
U
اعلان کردند
notice to mariner
U
اعلان دریایی
indigitation
U
اعلان شمارش
procedure declaration
U
اعلان رویه
throwaway
U
ورقهی اعلان
dos prompt
U
اعلان DOS
Over and out!
U
پایان اعلان !
system prompt
U
اعلان سیستم
publishment
U
اشاعه اعلان
vendition
U
اعلان فروش
dot prompt
U
نقطه اعلان
proclamation of the republic
U
اعلان جمهوریت
playbill
U
اعلان نمایش
playbills
U
اعلان نمایش
announcers
U
اعلان کننده
affiche
U
اعلان دیواری
billsticker
U
اعلان چسبان
signposts
U
تابلو اعلان
declaration of war
U
اعلان جنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com