English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
home use entry U اعلامیه مصرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
Other Matches
manifestos U اعلامیه اعلامیه دادن
manifesto U اعلامیه اعلامیه دادن
manifestoes U اعلامیه اعلامیه دادن
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
acknowledgements U اعلامیه
acknowledgement U اعلامیه
assertion U اعلامیه
notices U اعلامیه
noticed U اعلامیه
declarations U اعلامیه
manifestoes U اعلامیه
notice U اعلامیه
noticing U اعلامیه
manifestos U اعلامیه
declaration U اعلامیه
manifesto U اعلامیه
acknowledgments U اعلامیه
statement U اعلامیه
acted U اعلامیه
act U اعلامیه
communique U اعلامیه
statements U اعلامیه
advice U اعلامیه
pronunciamento U اعلامیه
proclamations U بیانیه اعلامیه
proclamation U بیانیه اعلامیه
notice to mariner U اعلامیه دریایی
pronouncement U اعلامیه رسمی
plateform U اعلامیه حزبی
communist manifesto U اعلامیه کمونیستی
credit advice U اعلامیه بستانکار
debt advice U اعلامیه بدهکار
delivery notice U اعلامیه تحویل
credit note U اعلامیه بستانکاری
pronouncements U اعلامیه رسمی
consignment note U اعلامیه حمل
bill of rights U اعلامیه حقوق
declarations U اعلامیه اعلام
declaration U اعلامیه دادخواست
statements U صورتحساب اعلامیه
statement U صورتحساب اعلامیه
declaration U اعلامیه اعلام
manifests U خبر اعلامیه
manifesting U خبر اعلامیه
declarations U اعلامیه دادخواست
manifested U خبر اعلامیه
credit notes U اعلامیه بستانکاری
receipt statement U اعلامیه ورود
manifest U خبر اعلامیه
plateform U اعلامیه سیاست دولت
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
bill of human rights U اعلامیه حقوق بشر
clearing outwards U اعلامیه خروج کشتی
deposit slip U اعلامیه پرداخت سپرده
proclamations U اعلامیه پخش کردن
proclamation U اعلامیه پخش کردن
placards U اعلامیه رسمی اعلان
declaration of the rights of man U اعلامیه حقوق بشر
placard U اعلامیه رسمی اعلان
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
leaflet U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
universal declaration of human rights U اعلامیه جهانی حقوق بشر
general average statement U صورت یا اعلامیه خسارت کلی
leaflets U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
international bill of the right of man U اعلامیه جهانی حقوق بشر
leaflet bomb U بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
notice U اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی]
bill of rights U اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
tripartite declaration of 0 U اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
waste U بی مصرف
consumerism U مصرف
aggregate consumption U مصرف کل
overall consumption U مصرف کل
usages U مصرف
wasters U مصرف
waster U مصرف
wasteful U مصرف
comsumption U مصرف
usage U مصرف
consumption U مصرف
offtake U مصرف
expense U مصرف
wastes U بی مصرف
sodden U بی مصرف
disposal U مصرف
unemployed U بی مصرف
income consumption curve U مصرف
of no a U بی مصرف
otiose U بی مصرف
good for nothing U بی مصرف
extravagant U مصرف
expenditure U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
internal power U مصرف داخلی
put away U مصرف کردن
consumption rate U نواخت مصرف
present consumption U مصرف حال
propensity to consume U تمایل به مصرف
private consumption U مصرف خصوصی
propensity to consume U گرایش به مصرف
consumption possibility line U خط امکانات مصرف
consumption rate U میزان مصرف
consumption function U تابع مصرف
present consumption U مصرف جاری
productive consumption U مصرف مولد
consumption rate U اهنگ مصرف
consumption schedule U جدول مصرف
national consumption U مصرف ملی
induced consumption U مصرف القائی
inconsumable U مصرف نکردنی
optional consumption U مصرف اختیاری
idle stock U موجودی بی مصرف
home consumption U مصرف داخلی
home consumption U مصرف خانگی
high mass consumption U مصرف انبوه
unproductive consumption U مصرف بیهوده
rival consumption U مصرف رقابتی
induced consumption U مصرف تشویقی
industrial consumption U مصرف صنعتی
throw away U چیز بی مصرف
maximum power demand U مصرف حداکثر
mass consumption U مصرف کلان
mass consumption U مصرف انبوه
to use up U مصرف کردن
transitory consumption U مصرف گذرا
transitory consumption U مصرف انتقالی
irrigation consumption U مصرف ابیاری
internal consumption U مصرف داخلی
partial substitution U جانشینی مصرف
peak load U بحبوحه مصرف
per capita consumption U مصرف سرانه
power consumption U مصرف برق
consumerism U مصرف گرایی
expenditure credit U اعتبار مصرف
throwaway U یکبار مصرف
excise tax U مالیات بر مصرف
rate of consumption U نرخ مصرف
energy consumption U مصرف انرژی
domestic consumption U مصرف خانگی
utilizable <adj.> U قابل مصرف
power consumption U مصرف قدرت
power consumer U مصرف برق
gasoline consumption U مصرف بنزین
usage rate U نرخ مصرف
use up U مصرف کردن
fuel consumption U مصرف سوخت
per capita water consumption U مصرف سرانه اب
permanent consumption U مصرف دائمی
ready use U اماده مصرف
ready for use U اماده مصرف
consumption theory U نظریه مصرف
suitable <adj.> U قابل مصرف
consumed U مصرف کردن
consume U مصرف کردن
spends U مصرف کردن
spend U مصرف کردن
consumes U مصرف کردن
usable <adj.> U قابل مصرف
useful <adj.> U قابل مصرف
utilisable [British] <adj.> U قابل مصرف
utilization U مصرف بکاربری
eats U مصرف کردن
exhausted U مصرف شده
using U مورد مصرف
utilisation [British] U مورد مصرف
utilization U مورد مصرف
disposable U مصرف شدنی
usages U موارد مصرف
utilisations U موارد مصرف
utilizations U موارد مصرف
uses U استعمال مصرف
TAN [Transaction authentication number] U رمز یکبار مصرف
recive U مصرف کنید
dismantle U بی مصرف کردن
dismantled U بی مصرف کردن
eat U مصرف کردن
expenditure U میزان مصرف
rags U بی مصرف شدن
rag U بی مصرف شدن
expendable U مصرف پذیر
exploitation [utilization] U مورد مصرف
usage U مورد مصرف
dismantling U بی مصرف کردن
dismantles U بی مصرف کردن
use U استعمال مصرف
user U مصرف کننده
usable <adj.> U مصرف کردنی
useful <adj.> U مصرف کردنی
utilizable <adj.> U مصرف کردنی
shelf life U تاریخ مصرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com