English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
licencor U اعطاء کننده جواز
licensor U اعطاء کننده جواز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
donor U اعطاء کننده
donors U اعطاء کننده
awarder U اعطاء کننده
licensor U اعطاء کننده پروانه
licencor U اعطاء کننده پروانه
conferment U اعطاء
condescension U اعطاء
allowances U اعطاء
bestowal U اعطاء
bestowment U اعطاء
concession U اعطاء
allowance U اعطاء
concessions U اعطاء
admitting U اعطاء کردن
allow U اعطاء کردن
admits U اعطاء کردن
grant U اعطاء کردن
repatriation U اعطاء تابعیت
repatriations U اعطاء تابعیت
admit U اعطاء کردن
awardable U قابل اعطاء
allow U پذیرفتن اعطاء کردن
allowing U پذیرفتن اعطاء کردن
allows U پذیرفتن اعطاء کردن
licensing U جواز
license U جواز
patents U جواز
patenting U جواز
patented U جواز
patent U جواز
passes U جواز
immunity U جواز
sanction U جواز
licences U جواز
licenses U جواز
licence U جواز
sanctioned U جواز
sanctioning U جواز
sanctions U جواز
laissez passer U جواز
indult U جواز
pass U جواز
permitting U جواز
permit U جواز
revocability U جواز
permits U جواز
passed U جواز
licence U جواز شغل
licence U پروانه جواز
safe-conducts U جواز امان
permission to reside U جواز اقامت
impermissibility U عدم جواز
residence permit U جواز اقامت
kashrut U حالت جواز
papered U جواز پروانه
kashruth U حالت جواز
conduct safe U جواز امان
plevin U جواز امان
paper U جواز پروانه
immediacy U قرب جواز
justifiability U جواز شرعی
safe conducts U جواز امان
permitting U پروانه جواز
permit of residence U جواز اقامت
licencee U دارنده جواز
licenses U پروانه جواز
license U جواز شغل
canonicity U جواز شرعی
licensing U پروانه جواز
licensing U جواز شغل
papers U جواز پروانه
papering U جواز پروانه
passport U جواز سفر
licensee U صاحب جواز
passes U جواز گذرنامه
import licence U جواز واردات
licensees U صاحب جواز
license U پروانه جواز
licences U پروانه جواز
licences U جواز شغل
permits U پروانه جواز
permission to stay U جواز اقامت
pass U جواز گذرنامه
permit holder U صاحب جواز
licenses U جواز شغل
passed U جواز گذرنامه
safe conduct U جواز امان
passports U جواز سفر
bill of loading U جواز کشتی
permit U پروانه جواز
licentiate U دارای جواز لیسانسیه
student residence permit U جواز اقامت دانشجوئی
indefinite leave to remain [British E] U جواز اقامت دائمی
permanent residence permit U جواز اقامت دائمی
licensee U صاحب جواز یا امتیاز
registry U جواز کشتی محضر
registry U جواز ثبت کشتی
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
registries U جواز ثبت کشتی
registries U جواز کشتی محضر
licensee U صاحب جواز دارنده پروانه
licensees U صاحب جواز دارنده پروانه
patent medicine U داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicines U داروی دارای جواز وزارت بهداری
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
stratosphere U طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
safe-conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
invest U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invests U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
conferring U اعطاء کردن مشورت کردن
confer U اعطاء کردن مشورت کردن
conferred U اعطاء کردن مشورت کردن
confers U اعطاء کردن مشورت کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
export licence U جواز صدور مجوز صدور
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com