English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
credit U اعتقاد کردن
credited U اعتقاد کردن
crediting U اعتقاد کردن
credits U اعتقاد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to give credence to something U به چیزی اعتقاد کردن
to put [place] credence in something U به چیزی اعتقاد کردن
Other Matches
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
unbelieving U بی اعتقاد
confidences U اعتقاد
credence U اعتقاد
believing U با اعتقاد
faith U اعتقاد
confidence U اعتقاد
faiths U اعتقاد
misbeliever U بی اعتقاد
belief U اعتقاد
demonism U اعتقاد بدیو
fetishism U اعتقاد به طلسم
fatalism U اعتقاد به سرنوشت
trusts U اعتقاد اعتبار
fairyism U اعتقاد به جن و پری
evolutionism U اعتقاد به تکامل
misbelieve U بی اعتقاد شدن
misbelief U اعتقاد خطا
convictions U اعتقاد راسخ
anomie U اعتقاد به بی نظمی
theism U اعتقاد بخدا
anomy U اعتقاد به بی نظمی
trust U اعتقاد اعتبار
conviction U اعتقاد راسخ
relativism U اعتقاد به نسبیت
cloaca theory U اعتقاد به مقعدزایی
determinism U اعتقاد به جبر
hylicism U اعتقاد به مادیات
creationism U اعتقاد به افرینش
trinitarianism U اعتقاد به تثلیت
ism U اعتقاد رویه
credibly U از روی اعتقاد
trusted U اعتقاد اعتبار
to believe in ghosts U اعتقاد داشتن به ارواح
theodicy U اعتقاد بعدالت خدایی
historical determinism U اعتقاد به جبر تاریخ
unbelievin U بی اعتقاد دیر باور
spiritualism U اعتقاد به احضار ارواح
misbelieve U اعتقاد خطا پیداکردن
unbeliever U بی اعتقاد دیر باور
unbelievers U بی اعتقاد دیر باور
article of faith U اعتقاد و عقیده باطنی
factionalism U اعتقاد به سیستم حزبی
monotheism U اعتقاد به خدای واحد
denominationalism U اعتقاد به تفکیک و تقسیم
vampirism U اعتقاد بوجود vampire
to believe in something U به چیزی اعتقاد داشتن
immortalism U اعتقاد به ماندگاری روح
nicene creed U اعتقاد نامه نیسن
monism U اعتقاد وحدت خدا
vitalism U اعتقاد به اصالت حیات
salvationism U اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
ultra individualism U اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
casualism U اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
immaterialism U عدم اعتقاد به ماده تجرد
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
adventism U اعتقاد بدوباره امدن مسیح
idealistically U از روی اعتقاد به تصور وخیال
disbelieves U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
triune U اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
disbelieving U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieve U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieved U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
activism U اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
tritheism U سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
utilitarianism U کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
born-again U دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
chiliasm U اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
sabbatarianism U اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
ceremonialism U اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
infallibilism U اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
hylotheism U اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
unitarianism U وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
traditionalism U سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
arianism U اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
pan cosmism U اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
absolutism U حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
hylotheism U اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
tyrannicide U اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
futurism U اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
humoralism U اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
ultramontanism U سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
animalism U نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
modalism U اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
animism U همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
nihilism U اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
monadism U اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
constitutionalism U اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
catastrophism U اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
infusionism U اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
Marxists U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
cosmopolitanism U سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
Marxist U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
spiritism U اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
mercantilism U روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
hylotheistic U یکی دانندهء خدا و ماده مربوط به این اعتقاد که خدا وماده یکی است
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com