English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
salvationism U اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
activism U اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
salvation U رستگاری
deliverance U رستگاری
redemption U رستگاری
redemptive U رستگاری بخش
emancipation U رستگاری رهاسازی
redemptory U رستگاری بخش
soteriology U رستگاری شناسی
soteriology U مبحث نجات رستگاری
good genius U روح یافرشتهای که رستگاری شخص رافراهم میکند
limitarian U کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
solifidian U کسیکه معتقد است که ایمان تنهامایه رستگاری است
guiltless U بی گناه
faults U گناه
vice- U گناه
guilt U گناه
vice U گناه
faulted U گناه
misdemeanour U گناه
misdemeanours U گناه
crime U گناه
misdemeanors U گناه
vises U گناه
vices U گناه
offenses U گناه
offence U گناه
fault U گناه
transgression U گناه
irreproachable U بی گناه
offenceless U بی گناه
sinned U گناه
offense U گناه
sin U گناه
offense,etc U گناه
sackless U بی گناه
blameless U بی گناه
sinless U بی گناه
sinning U گناه
cleanhanded U بی گناه
deep dyed U گناه
delict U گناه
irreprehensible U بی گناه
reproachless U بی گناه
misdemeanor U گناه
niet culpable U بی گناه
pure of guilt U بی گناه
misbeliever U بی اعتقاد
faiths U اعتقاد
faith U اعتقاد
credence U اعتقاد
belief U اعتقاد
unbelieving U بی اعتقاد
believing U با اعتقاد
confidence U اعتقاد
confidences U اعتقاد
blaming U اشتباه گناه
erring U گناه کار
blamed U اشتباه گناه
peccabillo U گناه کوچک
transgression U خطا گناه
sin U گناه ورزیدن
to perpetrate a crime U گناه کردن
irreprovable U بی گناه رد نکردنی
resipiscence U اقرار به گناه
resipiscent U معترف به گناه
blames U اشتباه گناه
venial sin U گناه صغیره
peccatophobia U گناه هراسی
hamartophobia U گناه هراسی
deadly sin U گناه کبیره
guilt feeling U احساس گناه
sin of the f. U گناه جسم
blame U اشتباه گناه
misdeed U جرم گناه
venial U گناه صغیر
mortal sin U گناه کبیره
misdeeds U جرم گناه
remission U عذر گناه
sinning U گناه ورزیدن
absolution آمرزش گناه
crime U گناه کردن
sinned U گناه ورزیدن
cloaca theory U اعتقاد به مقعدزایی
hylicism U اعتقاد به مادیات
crediting U اعتقاد کردن
trinitarianism U اعتقاد به تثلیت
credited U اعتقاد کردن
creationism U اعتقاد به افرینش
credibly U از روی اعتقاد
evolutionism U اعتقاد به تکامل
trusts U اعتقاد اعتبار
credit U اعتقاد کردن
demonism U اعتقاد بدیو
convictions U اعتقاد راسخ
misbelieve U بی اعتقاد شدن
misbelief U اعتقاد خطا
determinism U اعتقاد به جبر
conviction U اعتقاد راسخ
fairyism U اعتقاد به جن و پری
credits U اعتقاد کردن
theism U اعتقاد بخدا
fatalism U اعتقاد به سرنوشت
fetishism U اعتقاد به طلسم
relativism U اعتقاد به نسبیت
ism U اعتقاد رویه
anomy U اعتقاد به بی نظمی
anomie U اعتقاد به بی نظمی
trusted U اعتقاد اعتبار
trust U اعتقاد اعتبار
the f.of adem U گناه یا انحراف ادم
of malice prepense U با قصد ارتکاب گناه
pardoner U کشیش امرزنده گناه
incestuously U با گناه نزدیکی بمحارم
incendiary crime U گناه اتش انگیزی
i may thank myself U گناه از خودم است
in flagrant delict U درعین ارتکاب گناه
impenitently U بالجاجت در گناه کاری
impemitently U بااصرار در گناه کاری
d.sin U گناه بزرگ عمدی
a guilty conscience [about] U وجدان با گناه [بخاطر]
besetting sin U گناه دست برندار
capital offence or crime U گناه مستوجب اعدام
guilt U گناه مجرمیت محکومیت
i am shaped in sin U در گناه سرشته شده ام
to purify from sin U از گناه پاک کردن
to sin agaist god U بخدا گناه ورزیدن
unbelievin U بی اعتقاد دیر باور
to put [place] credence in something U به چیزی اعتقاد کردن
monism U اعتقاد وحدت خدا
factionalism U اعتقاد به سیستم حزبی
monotheism U اعتقاد به خدای واحد
to believe in something U به چیزی اعتقاد داشتن
nicene creed U اعتقاد نامه نیسن
to believe in ghosts U اعتقاد داشتن به ارواح
misbelieve U اعتقاد خطا پیداکردن
unbelievers U بی اعتقاد دیر باور
spiritualism U اعتقاد به احضار ارواح
vitalism U اعتقاد به اصالت حیات
article of faith U اعتقاد و عقیده باطنی
historical determinism U اعتقاد به جبر تاریخ
immortalism U اعتقاد به ماندگاری روح
theodicy U اعتقاد بعدالت خدایی
unbeliever U بی اعتقاد دیر باور
to give credence to something U به چیزی اعتقاد کردن
denominationalism U اعتقاد به تفکیک و تقسیم
vampirism U اعتقاد بوجود vampire
sin of omission U گناه فروگذاری از انجام امری
to purify from sin U از قید گناه ازاد کردن
He was dismissed though (while) he was in fact innocent. U اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
own up <idiom> U گناه رابه گردن گرفتن
to acknowledge your own guilt [culpability] U به گناه خود اقرار کردن
capital U گناه مستوجب اعدام سرمایه
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
to perpetrate a crime U گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
absolve U کسی را از گناه بری کردن
absolves U کسی را از گناه بری کردن
puratorial U پاک کننده گناه کفارهای
absolved U کسی را از گناه بری کردن
absolving U کسی را از گناه بری کردن
infallible U مصون از خطا منزه از گناه
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
triune U اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
adventism U اعتقاد بدوباره امدن مسیح
disbelieves U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
idealistically U از روی اعتقاد به تصور وخیال
immaterialism U عدم اعتقاد به ماده تجرد
ultra individualism U اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
casualism U اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
disbelieve U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieved U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieving U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
dewy eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy-eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
conscience-stricken U دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
peccability U ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
ceremonialism U اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
chiliasm U اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
born-again U دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
tritheism U سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
utilitarianism U کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
traditionalism U سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
sabbatarianism U اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
unitarianism U وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
hylotheism U اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
infallibilism U اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
to feel a pang of guilt U ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
impenitence U سر سختی زیاد در گناهکاری پشیمان نشدن از گناه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com