Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
catastrophism
U
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
utilitarianism
U
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
pan cosmism
U
اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
arianism
U
اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
modalism
U
اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
animism
U
همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
monadism
U
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
infusionism
U
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
nescience
U
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
physiocracy
U
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
earth crust
U
پوسته زمین
crust
U
پوسته زمین
earth's crust
U
پوسته زمین
crusts
U
پوسته زمین
graben
U
فرورفتگی در پوسته زمین
crust of the earth
U
پوسته یا قشر زمین
physiocrat
U
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
syenite
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
physiocrats
U
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
geotectonic
U
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
plutonism
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
geochemistry
U
علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
neptunist
U
کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
plutonic theory
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
lusus natarae
U
بازی طبیعت خوش مزگی طبیعت
lusus naturae
U
بازی طبیعت خوشمزگی طبیعت
banjo axle
U
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
U
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flaking
U
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
U
جرقه پوسته پوسته شدن
flake
U
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
U
پوسته پوسته شامه دار
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
desquamate
U
پوسته پوسته شدن
exfoliate
U
پوسته پوسته شدن
scabs
U
پوسته پوسته شدن
scab
U
پوسته پوسته شدن
scabrous
U
زبر پوسته پوسته
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
since
U
نظر باینکه
as respects
U
نظر باینکه
as regards
U
نظر باینکه
undergone
U
دستخوش
undergoing
U
دستخوش
undergoes
U
دستخوش
prey
U
دستخوش
undergo
U
دستخوش
as
U
نظر باینکه در نتیجه
adrift
دستخوش طوفان
tosser
U
دستخوش امواج
peccable
U
دستخوش خطا
subject to the flood
U
دستخوش سیل
golden handshakes
U
دستخوش بازنشستگی
at the mercy of
U
در اختیار دستخوش
victim
U
دستخوش شکار
windblown
U
دستخوش باد
victims
U
دستخوش شکار
golden handshake
U
دستخوش بازنشستگی
minimalist
U
باینکه تقاضاهایش براورده شود
iam inclined to think
U
متمایلم باینکه خیال کنم
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
drifts
U
دستخوش پیشامد بودن
passives
U
دستخوش عامل خارجی
passive
U
دستخوش عامل خارجی
drifted
U
دستخوش پیشامد بودن
drifting
U
دستخوش پیشامد بودن
drift
U
دستخوش پیشامد بودن
psilanthropy
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropism
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
obsessively
U
دستخوش یک فکر یامیل قوی
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
obsessive
U
دستخوش یک فکر یامیل قوی
monopsychism
U
عقیده باینکه هکه جانهایاارواح یکی است
geocentric
U
معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
victimizing
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimized
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimising
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
planker
U
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
victimised
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
monogenism
U
عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند
kinetic theory of heat
U
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
restorationism
U
عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
adventures
U
: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure
درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
unprofitable servants
U
مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
monophysite
U
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
anthropocentric
U
معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
probabiliorism
U
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
restorationist
U
کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
metagnosticism
U
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
atomism
U
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
presentationism
U
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
nature
U
طبیعت
Mother Nature
U
طبیعت
quality
U
طبیعت
physios
U
طبیعت
qualities
U
طبیعت
physio
U
طبیعت
natures
U
طبیعت
inclination
U
طبیعت
consubstantial
U
هم طبیعت
temperaments
U
طبیعت
temperament
U
طبیعت
naturalists
U
طبیعت گرا
naturalist
U
طبیعت شناس
against nature
U
مخالف طبیعت
naturalists
U
طبیعت شناس
natures
U
طبیعت سرشت
naturalism
U
طبیعت گرایی
naturalism
U
طبیعت پردازی
natural endowments
U
بخششهای طبیعت
gift of nature
U
نعمت طبیعت
nature
U
طبیعت سرشت
gift of nature
U
هدیه طبیعت
cycle of water
U
گردش اب در طبیعت
tao
U
مسیر طبیعت
hu man nature
U
طبیعت انسانی
landscape architecture
U
معماری طبیعت
hyperphysical
U
فوق طبیعت
earthiness
U
طبیعت خاکی
hyperphyscal
U
مافوق طبیعت
freaks of nature
U
غرائب طبیعت
second nature
U
طبیعت ثانوی
lusus naturae
U
غرابت طبیعت
hydraulic cycle
U
گردش اب در طبیعت
still life
U
طبیعت بیجان
lusus natarae
U
غرابت طبیعت
human nature
U
طبیعت انسان
navigated
U
طبیعت ذات
navigate
U
طبیعت ذات
animality
U
طبیعت حیوانی
navigates
U
طبیعت ذات
navigating
U
طبیعت ذات
Mother Nature
U
طبیعت مهربان
metaphsical
U
طبیعت حکمتی
naturalist
U
طبیعت گرا
contrary to nature
U
بر خلاف طبیعت
unnatural
U
بر خلاف اصول طبیعت
metaphsics
U
دانش ماورای طبیعت
naturalistic
U
مبنی بر طبیعت بازی
unnaturally
U
بر خلاف اصول طبیعت
i a the beauties of nature
U
من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
all nature looked green
U
طبیعت سراسر سبز بود
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
fantasticality
U
طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
metaphisical
U
مربوط به علم ماوراء طبیعت
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
four forces of nature
U
چهار نیروی بنیادی طبیعت
natural selection
U
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
natural phenomena
U
حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
nature
[of things]
U
سرشت
[ماهیت]
[خوی]
[ذات]
[طبیعت]
Pre-Raphaelites
U
مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
naturalism
U
فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
anthropogenic
U
مربوط به برخورد وتماس بشر با طبیعت
it occurs in nature as a gas
U
در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
denature
U
طبیعت یا ماهیت چیزی راعوض کردن
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
Pre-Raphaelite
U
مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
anthroposophy
U
علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com