Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acknowledger
U
اعتراف کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
avowal
U
اعتراف
professions
U
اعتراف
recognition
U
اعتراف
avowals
U
اعتراف
confessions
U
اعتراف
confession
U
اعتراف
profession
U
اعتراف
admissions
U
تصدیق اعتراف
shrift
U
اعتراف بگناه
peccavi
U
اعتراف بگناه
professions
U
اقرار اعتراف
avowing
U
اعتراف کردن
acknowledge
اعتراف کردن
ackuowledge
U
اعتراف کردن
admission
U
تصدیق اعتراف
confessional
U
اعتراف گاه
avows
U
اعتراف کردن
confessions
U
اعتراف نامه
confession
U
اعتراف نامه
shrive
U
اعتراف گرفتن
shrive
U
اعتراف گرفتن از
confesses
U
اعتراف کردن
confessing
U
اعتراف کردن
avow
U
اعتراف کردن
defeatism
U
اعتراف به شکست
profession
U
اقرار اعتراف
voluntary confession
U
اعتراف داوطلبانه
confess
U
اعتراف کردن
avowed
U
اعتراف شده
confessed
U
اعتراف کردن
unburden
U
اعتراف و درددل کردن
unburdening
U
اعتراف و درددل کردن
unburdens
U
اعتراف و درددل کردن
confiscator
U
دعای اعتراف نامه
confiscator
U
دعای اعتراف بگناهان
acknowledgment
U
اعلام معرف اعتراف
recanting
U
بخطای خود اعتراف کردن
To force a confession from somebody.
U
بزوراز کسی اعتراف گرفتن
recanted
U
بخطای خود اعتراف کردن
recants
U
بخطای خود اعتراف کردن
kithe
U
اعلام داشتن اعتراف کردن
recant
U
بخطای خود اعتراف کردن
confessional
U
محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
confessionals
U
محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
I'll give you that
[much]
.
U
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
He confessed under torture.
U
زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
to shrive oneself
U
گناهان خود را اعتراف کردن وامرزش طلبیدن
confessor
U
کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
confessors
U
کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
fold
U
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded
U
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds
U
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
recognises
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognising
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledging
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizes
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizing
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledges
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognize
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
hopper
U
لی لی کننده
syncopator
U
غش کننده
renunciant
U
رد کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
squasher
U
له کننده
sensor
U
حس کننده
renunciant
U
کننده
filleting
U
پر کننده
repudiationist
U
رد کننده
hoppers
U
لی لی کننده
solver
U
حل کننده
tracker
U
پی کننده
thinner
U
کم کننده
filleted
U
پر کننده
trackers
U
پی کننده
fillets
U
پر کننده
wheezy
U
خس خس یا خر خر کننده
benders
U
خم کننده
surfy
U
کف کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
bender
U
خم کننده
commulator
U
یک سو کننده
swooner
U
غش کننده
solvents
U
اب کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com