Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deferred credits
U
اعتبارات سالهای محاسباتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nonappropriated funds
U
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
past years
U
سالهای گذشته
school age
U
سالهای تحصیل
the forties
U
سالهای چل چلی از 04 تا 05سالگی
the sixties
U
سالهای 06 تا96 از عمر
underclassman
U
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
american campaign medal
U
نشان خدمت امریکا برای سالهای 64- 1491
fund code
U
کد اعتبارات
account code
U
کد اعتبارات
pyramid of credit
U
هرم اعتبارات
export credits
U
اعتبارات صادراتی
company funds
U
اعتبارات گروهانی
sundry funds
U
اعتبارات متفرقه
unit funds
U
اعتبارات یکانی
crypto account
U
حساب اعتبارات رمز
personal deposit fund
U
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
volume of bank credit
U
حجم اعتبارات بانکی
competroller
U
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
deflation
U
رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
welfare funds
U
اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
russian revolution
U
وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
arithmetic
U
محاسباتی
fiscal
U
محاسباتی
the common wealth of england
U
جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
nomograph
U
نمودار محاسباتی
compute bound
U
باتنگنای محاسباتی
compute bound
U
کران محاسباتی
money of account
U
پول محاسباتی
nomogram
U
جدول محاسباتی
nomogram
U
نمودار محاسباتی
design strength
U
مقاومت محاسباتی
design stress resultant
U
تلاش محاسباتی
arithmetic relation
U
ارتباط محاسباتی
compute bound
U
محدودیت محاسباتی
compute bound
U
با تنگنای محاسباتی
computational mistake
U
خطای محاسباتی
miscalculation
U
خطای محاسباتی
miscalculations
U
خطای محاسباتی
arithmetic operation
U
عمل محاسباتی
arithmetic operator
U
اپراتور محاسباتی
calculating punch
U
پانچ محاسباتی
calculating machine
U
ماشین محاسباتی
accounting prices
قیمت های محاسباتی
operational amplifier
U
تقویت کننده محاسباتی
remote computing services
U
خدمات محاسباتی از راه دور
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
multipe expansion of credit
U
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
additions
U
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition
U
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
arithmetic
U
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
arithmetic
U
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
alu
U
بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
mechanical percentage
U
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
appropriation
U
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
aggregates
U
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate
U
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
arithmetic
U
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
process bound
U
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
selenodesy
U
اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
dispersed intelligence
U
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
array
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
algebra
U
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
number cruncher
U
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
aggregates
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
arithmetic instruction
U
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
arithmetic register
U
ثبات حسابی ثبات محاسباتی
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com