Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to look a bout
U
اطراف کار را پاییدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to look round
U
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
Other Matches
watch
U
پاییدن
stags
U
پاییدن
stag
U
پاییدن
to keep an eyes on
U
پاییدن
keep watch
U
پاییدن
watching
U
پاییدن
to keep a look
U
پاییدن
watches
U
پاییدن
spy upon
U
پاییدن
watched
U
پاییدن
eyes
U
دیدن پاییدن
eyeing
U
دیدن پاییدن
surveillance
U
پاییدن مبصری
eying
U
دیدن پاییدن
eye
U
دیدن پاییدن
to look sharp
U
خوب پاییدن
guard
U
پاییدن پاسداری کردن
lookout
U
مراقبت عمل پاییدن
guards
U
پاییدن پاسداری کردن
guarding
U
پاییدن پاسداری کردن
lookouts
U
مراقبت عمل پاییدن
eyes in the back of one's head
<idiom>
U
چهار چشمی پاییدن
invigilate
U
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilation
U
پاییدن شاگردان هنگام امتحانات
invigilated
U
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilates
U
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilating
U
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
To be all eyes. To watch like a hawk.
U
چهار چشمی پاییدن ( مراقب بودن )
watch guard
U
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
milieus
U
اطراف
environs
U
اطراف
environment
U
اطراف
parties
U
اطراف
from the four winds
U
از اطراف
milieux
U
اطراف
milieu
U
اطراف
environments
U
اطراف
pappus
U
کلاله اطراف گل
architrave
U
گچبری اطراف در
ambient noise
U
صدای اطراف
wryly
U
به اطراف چرخاندن
edge zone
U
اطراف لبه
go around
<idiom>
U
به اطراف سفرکردن
periderm
U
پوست اطراف
pericardium
U
اطراف قلب
sides of the question
U
اطراف موضوع
wry
U
به اطراف چرخاندن
vicinity
U
در حدود در اطراف
about
U
در اطراف نزدیک
graveside
U
اطراف قبر
mess around
<idiom>
U
دو رو اطراف بازیکردن
gravesides
U
اطراف قبر
quayside
U
زمین اطراف بارانداز
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
atmospheres
U
فضای اطراف هرجسمی
look round
U
اطراف کار را دیدن
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
port
U
ریل اطراف ناو
parties
U
متداعیین اطراف دعوی
sea chest
U
مکندههای اطراف ناو
touchline
U
خط اطراف زمین فوتبال
barnyards
U
محوطهء اطراف انبار
seaward
U
اطراف دریا روبدریا
atmosphere
U
فضای اطراف هرجسمی
barnyard
U
محوطهء اطراف انبار
paraselene
U
روشنایی اطراف هاله ماه
whisker
U
موی اطراف گونه وچانه
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
periosteal
U
واقع در اطراف ضریع استخوان
(keep/have one's) ear to the ground
<idiom>
U
بادقت مراقب اطراف بودن
greater
U
شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
reel
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
areola
U
محوطهء کوچک اطراف چیزی
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
safe distance
U
مسافت امن اطراف مین
snaking
U
تورگیری اطراف توپ ناو
whiskery
U
موی اطراف گونه وچانه
reels
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
drop leaf
U
رومیزی اویخته از اطراف میز
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
balteus
U
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
reeling
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
heat muff
U
پوشش اطراف پنجه اگزوز
aureole
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureola
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
cross pointing
U
ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
burg
U
حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
vibrissa
U
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
cimbia
U
[نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
seminars
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
mauls
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauling
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambience
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambiance
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
thistledown
U
پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
ambient
U
متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
maul
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauled
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
peristyle
U
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
plaster casts
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster cast
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
aerodynamic shape
U
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
Gibbs surround
U
[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
to be wary of saying something
U
در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
gipsy bonnet
U
کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
broken stowage
U
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
dead knot
U
گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
periodontics
U
مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
fluffing
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
sprite
U
شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
fluff
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffs
U
موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
interrogatory
U
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
centers
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centred
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
apron
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
axis
U
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
joystick
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
centre
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
joysticks
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
run around
U
تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
centered
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
aprons
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
tulip design
U
طرح گل لاله
[گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
cell
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
center
U
سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
albanega
U
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
interference
U
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
yoke
U
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
condensation cloud
U
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
atole
U
جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
scrolls
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scroll
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
leg
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
y site
U
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
black matrix
U
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
waste of manor
U
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
scroll
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls
U
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
rf
U
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
greenest
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
plotter
U
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters
U
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
anthill
U
خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
bordering
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
bordered
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
autos
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
selections
U
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
bracket
U
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
selection
U
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
mat
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
mats
U
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
duct
U
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
deflections
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
deflection
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
reshape handle
U
دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
bilinear filtering
U
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
filigree
U
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
hard sectoring
U
می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد
flow
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com