Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
augment
U
اضافه کردن تقویت کردن
augmented
U
اضافه کردن تقویت کردن
augmenting
U
اضافه کردن تقویت کردن
augments
U
اضافه کردن تقویت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
Other Matches
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
superaddition
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superadd
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
beef
U
شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
beefed up
U
شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
upholds
U
تقویت کردن تایید کردن
uphold
U
تقویت کردن تایید کردن
fort
U
سنگربندی کردن تقویت کردن
aggravated
U
اضافه کردن خشمگین کردن
aggravates
U
اضافه کردن خشمگین کردن
aggravate
U
اضافه کردن خشمگین کردن
trusses
U
تقویت کردن
edifies
U
تقویت کردن
bolster
U
تقویت کردن
trussed
U
تقویت کردن
edify
U
تقویت کردن
augmented
U
تقویت کردن
intensify
U
تقویت کردن
armor
U
تقویت کردن
trussing
U
تقویت کردن
relay
U
تقویت کردن
augmentation
U
تقویت کردن
edified
U
تقویت کردن
magnifying
U
تقویت کردن
augments
U
تقویت کردن
augmenting
U
تقویت کردن
magnifies
U
تقویت کردن
bolstered
U
تقویت کردن
undergird
U
تقویت کردن
bolsters
U
تقویت کردن
reenforce
U
از نو تقویت کردن
reinforces
U
تقویت کردن
intensifies
U
تقویت کردن
augment
U
تقویت کردن
magnified
U
تقویت کردن
intensifying
U
تقویت کردن
amplified
U
تقویت کردن
amplifies
U
تقویت کردن
intensified
U
تقویت کردن
amplifying
U
تقویت کردن
magnify
U
تقویت کردن
rally
U
تقویت کردن
reinforce
U
تقویت کردن
sustains
U
تقویت کردن
rallied
U
تقویت کردن
sustained
U
تقویت کردن
amplify
U
تقویت کردن
rallies
U
تقویت کردن
sustain
U
تقویت کردن
relays
U
تقویت کردن
corroborates
U
تقویت کردن
truss
U
تقویت کردن
corroborated
U
تقویت کردن
corroborate
U
تقویت کردن
relayed
U
تقویت کردن
corroborating
U
تقویت کردن
add
U
اضافه کردن
append
U
اضافه کردن
subjoin
U
اضافه کردن
imburse
U
اضافه کردن
step up
U
اضافه کردن
eke
U
اضافه کردن بر
add
U
اضافه کردن
adding
U
اضافه کردن
adds
U
اضافه کردن
to establish one's health
U
تقویت مزاج کردن
backs
U
پشت را تقویت کردن
to re establish ons's health
U
تقویت مزاج کردن
back-up
U
تقویت کردن تقویتی
back up
U
تقویت کردن تقویتی
back
U
پشت را تقویت کردن
invigorate
U
تقویت روحی کردن
gerunds
U
اسمی که از اضافه کردن
gerund
U
اسمی که از اضافه کردن
add in memory
اضافه کردن به حافظه
run up
<idiom>
U
به مقدارچیزی اضافه کردن
overdraw
U
اضافه برداشت کردن
encourages
U
تقویت کردن پیش بردن
encouraged
U
تقویت کردن پیش بردن
encourage
U
تقویت کردن پیش بردن
fuelled
U
تقویت سوخت گیری کردن
strengthened
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
fuelling
U
تقویت سوخت گیری کردن
fuels
U
تقویت سوخت گیری کردن
upgrade
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgraded
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
strengthens
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
upgrades
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrading
U
پیشرفت دادن تقویت کردن
strengthens
U
قوی کردن تقویت دادن
strengthened
U
قوی کردن تقویت دادن
fueled
U
تقویت سوخت گیری کردن
fuel
U
تقویت سوخت گیری کردن
invigorate
U
پر زور کردن تقویت شدن
strengthen
U
قوی کردن تقویت دادن
strengthen
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
ring up
<idiom>
U
اضافه کردن آمار پولی
spaced armor
U
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
prestress
U
باسیم ومیله اهن تقویت کردن
refreshes
U
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refreshed
U
نیروی تازه دادن تقویت کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
reinforcing
U
در حال تقویت کردن یک یکان دیگر
refresh
U
نیروی تازه دادن تقویت کردن
shore up
<idiom>
U
اضافه کردن چیزی که ضعیف است
complementing
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complemented
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
adapting
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complemented
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
adapt
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complements
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
condition
U
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
complement
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complements
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
editors
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editor
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
graphics
U
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
overloaded
U
زیاد بار کردن اضافه بار
overload
U
زیاد بار کردن اضافه بار
overloads
U
زیاد بار کردن اضافه بار
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
woos
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com