English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
water plate U بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glances U نگاه نگاه مختصر
glance U نگاه نگاه مختصر
glanced U نگاه نگاه مختصر
within living memory U به یاد دارند
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
doctrines U اصول
technic U اصول
doctrine U اصول
principles U اصول
roots U اصول
nitty-gritty U اصول
ism U : اصول
teachings U اصول
teaching U اصول
tenet U اصول
ism U اصول
root U اصول
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
minimus U از چندتن که یک نام دارند
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
conifers U که میوه مخروطی دارند
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
mutualism U اصول همکاری
naziism U اصول نازی
doctrines U اصول حکمت
doctrine U اصول حکمت
neodoxy U اصول نوین
nazism U اصول نازی
banking principles U اصول بانکداری
grimace U ادا و اصول
prineipal parts U اصول فعل
principles of religion U اصول مذهب
principles of economy U اصول اقتصاد
tenets U اصول مسلم
principles of economics U اصول اقتصاد
creationism U اصول افرینش
economic principles U اصول اقتصادی
rational principle U اصول عقلیه
grimaced U ادا و اصول
relativity principles U اصول نسبیت
general principles U اصول کلی
chung shin U اصول تکواندو
grimacing U ادا و اصول
grimaces U ادا و اصول
constitutionalism U اصول مشروطیت
roots and branches U اصول وفروع
copernician system U اصول کپرنیک
denial measures U اصول ممانعت
system U روش اصول
mormonism U اصول mormon ها
theories U اصول نظری
abolitionist U اصول بردگی
dogmas U اصول عقاید
system U اصول وجود
monopolosm U اصول انحصار
monopolism U اصول انحصار
dogma U اصول عقاید
functional U اصول مبادی
technics U اصول فنی
tenet U اصول مرام
communism U اصول اشتراکی
technologically U اصول فنی
theory U اصول نظری
kinesiology U اصول مکانیزم
politics U اصول سیاسی
systems U روش اصول
methodology U علم اصول
methodologies U علم اصول
accounting principles U اصول حسابداری
modernism U اصول امروزی
systems U اصول وجود
technological U اصول فنی
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
Euclid's Elements U اصول اقلیدس [ریاضی]
ex post facto U شامل اصول گذشته
planning principles U اصول برنامه ریزی
economization U رعایت اصول اقتصادی
liberalism U اصول ازادی خواهی
mutualist U طرفدار اصول همدستی
fourteen points U اصول چهارده گانه
principled U دارای اصول وعقاید
pauli U اصول مذهبی پولس
unnatural U بر خلاف اصول طبیعت
manichaeanism U اصول فلسفه مانی
hedonics U اصول خوشی ولذت
hierarchism U اصول سلسله مراتب
household art U اصول خانه داری
monarchism U اصول سلطنت مستقل
probity U پیروی دقیق از اصول
Euclid's Elements U اصول اقلیدس [ریاضی]
image shearing principle U اصول برش تصویر
scientifically U موافق اصول علمی
to pull a wry face U اداو اصول دراوردن
ethics U اصول اخلاقی اخلاقیات
unnaturally U بر خلاف اصول طبیعت
Protestantism U اصول ایین پروتستانت
Catholicism U اصول مذهب کاتولیکی
fascism U اصول عقاید فاشیست
anomie U بی توجهی به اصول دین
anomy U بی توجهی به اصول دین
anticonstitutional U مخالف اصول مشروطیت
asceticism U اصول ریاضت و مرتاضی
individualism U اصول استقلال فردی
moralist U معتقد به اصول اخلاق
moralists U معتقد به اصول اخلاق
unparliamentary U برخلاف اصول پارلمانی
technically U مطابق اصول فنی
naturalistic U موافق با اصول طبیعی
gradualism U رعایت اصول تدریج
musically U مطابق اصول موسیقی
rationale U توضیح اصول عقاید
revivalism U اصول بیداری مذهبی
mouths U ادا و اصول در اوردن
mouthing U ادا و اصول در اوردن
mouthed U ادا و اصول در اوردن
mouth U ادا و اصول در اوردن
to do v to one's principles U برخلاف اصول خودرفتارکردن
principle of civil litigation U اصول محاکمات مدنی
principles of economics U اصول علم اقتصاد
counter current principle U اصول جریان متقابل
psychologism U پیروی از اصول روانی
principles of islamic economics U اصول اقتصاد اسلامی
sail close to the wind U اندکی از اصول تجاوزکردن
democratism U اصول حکومت ملی
code of procedure U قانون اصول محاکمات
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
principle of criminal procedure U اصول محاکمات جزائی
modernism U اصول تجدد نوگرایی
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
They are famed for their courage. U بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
boxed U موضوعاتی که همه در یک جعبه قرار دارند
diurnal U مربوط به روز جانورانی که درروزفعالیت دارند
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
these two view are polesapart U این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
spiritualists U طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
kinesiological principle U اصول حرکت شناختی بدن
spiritualist U طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
democratically U بر طبق اصول حکومت ملی
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
encyclopaedism U اصول نویسندگان دایره المعارف
evolutionism U اصول ترقی و تکامل تدریجی
collectivism U اجرای اصول اشتراکی درزندگی
anglicanism U اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
accidence U حادثه اصول صرف و نحو
techniques U اصول مهارت روش فنی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
illiberal U متعصب مخالف اصول ازادی
modernist U هوا خواه اصول امروزی
modernists U هوا خواه اصول امروزی
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
feudalist U طرفدار اصول ملوک الطوایف
inartistic U فاقد اصول هنری بی هنر
independency U اصول استقلال کلیساهای محلی
technique U اصول مهارت روش فنی
the low of criminal procedure U قانون اصول محاکمات جزایی
collectivist U هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
principled U اصولی پای بند اصول
moralism U رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
rascalism U اصول بی شرفی وحقه بازی
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
moral philosophy U اصول اخلاق ایین رفتار
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
unmorality U عدم مراعات اصول اخلاقی
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
planar U اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com