Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
net
U
اصلی بدام افکندن
nets
U
اصلی بدام افکندن
nett
U
اصلی بدام افکندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
meshing
U
: بدام انداختن
entrapping
U
بدام انداختن
entrapped
U
بدام انداختن
meshes
U
: بدام انداختن
mesh
U
: بدام انداختن
ensnare
U
بدام انداختن
entraps
U
بدام انداختن
trepanation
U
بدام انداختن
ensnared
U
بدام انداختن
ensnares
U
بدام انداختن
ensnaring
U
بدام انداختن
inveigle
U
بدام انداختن
inveigles
U
بدام انداختن
inveigling
U
بدام انداختن
To go out of fashion (style).
U
بدام افتادم
entrap
U
بدام انداختن
trap
U
بدام انداختن
hooks
U
بدام انداختن
trapping
U
بدام اندازی
insnare
U
بدام انداختن
snard
U
بدام انداختن
hook
U
بدام انداختن
inveigled
U
بدام انداختن
decoying
U
بدام انداختن
decoys
U
بدام انداختن
decoy
U
بدام انداختن
entoil
U
بدام انداختن
enticement
U
بدام انداختن
ensnarl
U
بدام انداختن
decoyed
U
بدام انداختن
snare
U
بدام انداختن
snares
U
بدام انداختن
psyche
U
بدام عشقش گرفتارشد
entice
U
تطمیع بدام کشیدن
enticed
U
تطمیع بدام کشیدن
entices
U
تطمیع بدام کشیدن
enchant
U
بدام عشق انداختن
enchants
U
بدام عشق انداختن
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
trammel
U
تعدیل کردن بدام افتادن
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
nailed
U
با میخ الصاق کردن بدام انداختن
nails
U
با میخ الصاق کردن بدام انداختن
nail
U
با میخ الصاق کردن بدام انداختن
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
upended
U
افکندن
upend
U
افکندن
upends
U
افکندن
upending
U
افکندن
droops
U
افکندن
droop
U
افکندن
drooped
U
افکندن
drooping
U
افکندن
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
obtenebrate
U
سایه افکندن بر
flings
U
افکندن پرتاب
eradiate
U
پرتو افکندن
bulldogs
U
برزمین افکندن
overshadows
U
سایه افکندن بر
fling
U
افکندن پرتاب
overshadow
U
سایه افکندن بر
flinging
U
افکندن پرتاب
overshadowed
U
سایه افکندن بر
springe
U
دام افکندن
cages
U
درزندان افکندن
luminesce
U
پرتو افکندن
illuminating
U
پرتو افکندن
jettison
U
بیرون افکندن
put in jail
U
در زندان افکندن
jettisoned
U
بیرون افکندن
projects
U
پیش افکندن
jettisoning
U
بیرون افکندن
projected
U
پیش افکندن
project
U
پیش افکندن
to cage up
U
در زندان افکندن
jettisons
U
بیرون افکندن
illuminate
U
پرتو افکندن
illuminates
U
پرتو افکندن
cage
U
درزندان افکندن
imprison
U
بزندان افکندن
to put in to prison
U
بزندان افکندن
traject
U
ورا افکندن
overshadowing
U
سایه افکندن بر
radiating
U
شعاع افکندن
radiate
U
پرتو افکندن
radiate
U
شعاع افکندن
radiated
U
پرتو افکندن
radiates
U
پرتو افکندن
radiates
U
شعاع افکندن
radiating
U
پرتو افکندن
to go to the shades
U
سایه افکندن در
to hew down
U
بزمین افکندن
bulldog
U
برزمین افکندن
imprisons
U
بزندان افکندن
to give into custody
U
درزندان افکندن
imprisoning
U
بزندان افکندن
radiated
U
شعاع افکندن
to commit to prison
U
درزندان افکندن
to turn orclap by the heels
U
درزندان افکندن
abodes
U
رحل اقامت افکندن
screens
U
روی پرده افکندن
stomach throw
U
افکندن حریف از پشت
abode
U
رحل اقامت افکندن
look to the future
U
باینده نظر افکندن
screen
U
روی پرده افکندن
shed
U
انداختن افشاندن افکندن
sheds
U
انداختن افشاندن افکندن
screened
U
روی پرده افکندن
back sacrifice throw
U
افکندن حریف ازپشت
adumbrate
U
سایه افکندن بر طرح
screening, screenings
U
روی پرده افکندن
to pour rays
U
پرتو افکندن یا پاشیدن
shedding
U
انداختن افشاندن افکندن
shaft
U
تیرانداختن پرتو افکندن
throws
U
پرت کردن افکندن
throwing
U
پرت کردن افکندن
throw
U
پرت کردن افکندن
shafts
U
تیرانداختن پرتو افکندن
To puff with pride.
<proverb>
U
باد در کلاه افکندن.
give
U
شرح دادن افکندن
gives
U
شرح دادن افکندن
giving
U
شرح دادن افکندن
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
quad
U
زندانی کردن در زندان افکندن
quads
U
زندانی کردن در زندان افکندن
To cast a glance at something.
U
به چیزی چشم انداختن ( افکندن )
quoit
U
بازی میخ و حلقه افکندن
shadowed
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadowing
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadows
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadow
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
plumpest
U
صدای تلپ تلپ محکم افتادن یا افکندن
plump
U
صدای تلپ تلپ محکم افتادن یا افکندن
overcast
U
سایه افکندن ابر ابر دار کردن
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
shade
U
سایه دار کردن سایه افکندن
shadings
U
سایه دار کردن سایه افکندن
shades
U
سایه دار کردن سایه افکندن
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
din
U
طنین بلند طنین افکندن
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
project
U
پروژه پروژه افکندن
projected
U
پروژه پروژه افکندن
projects
U
پروژه پروژه افکندن
trunk
U
خط اصلی
inherent
U
اصلی
main
U
خط اصلی
elemental
U
اصلی
head
U
اصلی
elementarily
U
اصلی
fundamental
U
اصلی
functional
U
اصلی
main attack
U
تک اصلی
elementary
U
اصلی
isogeny
U
هم اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com