Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
he is indisposed to go
U
میل برفتن ندارد
he is not willing to go
U
مایل برفتن نیست
he was not inclined to go
U
مایل برفتن نبود
he was loath to go
U
بیمیل بود برفتن
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
i had half a mind to go
U
چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
imperiousness
U
اصرار
yen
U
اصرار
insistently
U
به اصرار
peersistence
U
اصرار
importunity
U
اصرار
importunities
U
اصرار
perseverance
U
اصرار
perverseness
U
اصرار
importune
U
اصرار کردن به
urged
U
اصرار کردن
strenuousness
U
حرارت و اصرار
urge
U
با اصرار وادارکردن
perseveation
U
اصرار دربرداشتن
stick out
U
اصرار کردن
insists
U
اصرار ورزیدن
urges
U
با اصرار وادارکردن
urging
U
با اصرار وادارکردن
importuning
U
اصرار کردن به
persistence
U
اصرار ابرام
urges
U
اصرار کردن
importuned
U
اصرار کردن به
insisted
U
اصرار ورزیدن
urging
U
اصرار کردن
urged
U
با اصرار وادارکردن
insisting
U
اصرار ورزیدن
persists
U
اصرار کردن
tenacity
U
چسبندگی اصرار
persist
U
اصرار کردن
insistence
U
اصرار پافشاری
insist
U
اصرار ورزیدن
persisted
U
اصرار کردن
persisting
U
اصرار کردن
persistency
U
اصرار ابرام
urge
U
اصرار کردن
persistently
U
با اصرار مصرانه
insistency
U
اصرار پافشاری
importunes
U
اصرار کردن به
he insisted on me to go
U
اصرار کرد که بروم
perrinaciousness
U
کله شقی اصرار
adjure
به اصرار تقاضا کردن
to talk insistently to somebody
U
با کسی به اصرار صحبت کردن
[تا قانع شود]
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
persistency
U
پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
hast
U
او دارد
chain
U
دارد.
he is ill with fever
U
تب دارد
chains
U
دارد.
has
U
دارد
are there any remarks?
U
دارد
he has a rage for money
U
دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
he has worms
U
دارد
there is a time for everything
U
دارد
viruses
U
وجود دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
he has an axe to grind
U
غرض دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
the probability is
U
احتمال دارد
god is
U
خداوجود دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
virus
U
وجود دارد
our library is well stocked
U
خوبی دارد
he is fifty
U
تمام دارد
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
walls have ears
U
گوش دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
what matter?
U
چه اهمیت دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
significance
U
معنای مخصوص دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
basses
U
کسی که صدای بم دارد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
bigamists
U
زنی که دوشوهر دارد
bigamist
U
زنی که دوشوهر دارد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
likelihood
U
احتمال کلی دارد
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
She is stuffy and conceited.
U
دماغش باد دارد ( پر افاده )
requested
U
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
It lookes like rain.
U
هوا خیال باریدن دارد
requests
U
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting
U
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
request
U
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
Advanced Technology Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
chaplain
U
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplains
U
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
pavonazzo
U
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
He has a ready pen.
U
قلم شیوا وروانی دارد
accessor
U
شخصی که به داده دسترسی دارد
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
NVRAM
U
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
Is there electricity?
U
آیا برق وجود دارد؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com