English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
baboon U اشکال مضحک
baboons U اشکال مضحک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
funniest U مضحک
funny U مضحک
ludicrous U مضحک
comical U مضحک
ridiculous U مضحک
farcical U مضحک
derisory U مضحک
hilarious U مضحک
laughable U مضحک
gasser U مضحک
funnier U مضحک
comics U مضحک
droll U مضحک
burlesque U مضحک
comic U مضحک
goofy U مضحک
burlesques U مضحک
goofiest U مضحک
goofier U مضحک
opera comique U نمایش مضحک
joke opening U گشایش مضحک
fantastico U ادم مضحک
absurd U عبث مضحک
rediculously U بطور مضحک
boner U اشتباه مضحک
comicality U مضحک بودن
preposterous U مهمل مضحک
ridiculousness U مضحک بودن
grotesque U بی تناسب مضحک
comic opera U نمایش مضحک
ludicrously U بطور مضحک یا چرند
ridiculously U بطور مضحک یامسخره امیز
masquerading U رقص بانقابهای مضحک وناشناس
masqueraded U رقص بانقابهای مضحک وناشناس
masquerades U رقص بانقابهای مضحک وناشناس
masquerade U رقص بانقابهای مضحک وناشناس
cartoons U نقشه نمونه عکس مضحک
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
cartoon U نقشه نمونه عکس مضحک
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
I look ridiculous in that outfit. U من در آن لباس مضحک به نظرمی آیم.
caricaturist U کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
caricaturists U کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
traversed U اشکال
nodus U اشکال
traverse U اشکال
drawbacks U اشکال
drawback U اشکال
bugging U اشکال
bug U اشکال
dead lock U اشکال
snaggy U پر اشکال
spinosity U اشکال
worriment U اشکال
bugs U اشکال
traversing U اشکال
traverses U اشکال
disadvantages U اشکال
barely U با اشکال
nodes U اشکال
node U اشکال
disadvantage U اشکال
diversely U به اشکال مختلف
nuclide U اشکال اتمی
debugs U اشکال زدایی
debugged U اشکال زدایی
debug U اشکال زدایی
to make difficulties U اشکال تراشیدن
to tide over a difficulty U اشکال را بر طرف
trouble shooting U رفع اشکال
burble U اشکال بی نظمی
burbled U اشکال بی نظمی
debugger U اشکال یابی
debugger U اشکال زدائی
impediment U محظور اشکال
impediments U محظور اشکال
forms of currency U اشکال پول
burbling U اشکال بی نظمی
burbles U اشکال بی نظمی
geometrical figures U اشکال هندسی
i can add rapidly U به اشکال ما افزود
demurrable U اشکال کردنی
troubleshooting U اشکال یابی
hardness U اشکال سفتی
debugging U اشکال زدائی
difficulty U اشکال زحمت
difficulties U اشکال زحمت
geometric shapes U اشکال هندسی
defect description U توضیح اشکال
description of error U توضیح اشکال
error description U توضیح اشکال
fault description U توضیح اشکال
smooth delivery U تحویل بی اشکال
debugging U اشکال زدایی
program debugging U اشکال زدایی برنامه
To get into difficulties. U دچار اشکال شدن
wells U بدون اشکال اوه
dysphonia U اشکال در حرف زدن
dysphagia U اشکال دربلعیدن غذا
diversiform U دارای اشکال مختلف
well U بدون اشکال اوه
There is the rub. U اشکال درهمین جااست
handicap U امتیاز دادن اشکال
handicaps U امتیاز دادن اشکال
To raise difficulties . To creat obstacles. U اشکال تراشی کردن
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
kaleidoscope U لوله اشکال نما
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
to create a difficulty U اشکال پیش اوردن
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
swarmed U چندین اشکال برنامه
debug U اشکال زدایی کردن
swarm U چندین اشکال برنامه
debug U اشکال زدائی کردن
acataposis U اشکال عمل بلع
debugged U اشکال زدایی کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
debugged U اشکال زدائی کردن
kaleidoscopes U لوله اشکال نما
swarms U چندین اشکال برنامه
debugs U اشکال زدائی کردن
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debugger U برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug aids U ادوات اشکال زدایی
discomfited U ایجاد اشکال کردن
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
discomfits U ایجاد اشکال کردن
discomfit U ایجاد اشکال کردن
bottle neck U مانع اشکال کار
pressed for time <idiom> U با اشکال وبه سختی وقت
adds U قرار دادن اشکال کنار هم
filet U توری دارای اشکال مربع
add U قرار دادن اشکال کنار هم
adding U قرار دادن اشکال کنار هم
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
To put obstacles in the way. U سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
bug U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
bugs U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
tessellate U کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
graph U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
set U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
setting up U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolically U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolic U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
snapshot U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshots U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
troubleshoot U 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
stepping U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
hemophilia U بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art U صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
traced U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problem U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion U ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com