English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disruptive pattern U اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manifested U اشکار اشکار ساختن
manifest U اشکار اشکار ساختن
manifesting U اشکار اشکار ساختن
manifests U اشکار اشکار ساختن
manifestative U اشکار سازنده
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
let out U اشکار ساختن
decrypt U اشکار ساختن
kithe U اشکار ساختن
to make known U اشکار ساختن
frequency demodulation U اشکار ساختن
known U اشکار ساختن
to lay open U اشکار ساختن
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
uncovered U اشکار
clearest U :اشکار
evident U اشکار
semblable U اشکار
crying U اشکار
clearer U :اشکار
clear U :اشکار
opened U اشکار
patents U اشکار
patenting U اشکار
conspicuous U اشکار
patented U اشکار
obvious U اشکار
patent U اشکار
inapparent U نا اشکار
inevidence U اشکار
out U اشکار
opens U اشکار
explicit U اشکار
plains U اشکار
open and shut U اشکار
plainer U اشکار
clears U :اشکار
plain U اشکار
outed U اشکار
apparent U اشکار
open U اشکار
burning disgrace U اشکار
flagrant U اشکار
overt U اشکار
open-and-shut U اشکار
out- U اشکار
plainest U اشکار
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
public U عامه اشکار
unfolded U اشکار کردن
visible U مرئی اشکار
detect U اشکار کردن
barest U ساده اشکار
displays U اشکار کردن
baring U ساده اشکار
signal U اشکار مشخص
reveal U اشکار کردن
detection U اشکار سازی
to reveal itself U اشکار شدن
unfolds U اشکار کردن
self-explanatory U واضح اشکار
self explanatory U واضح اشکار
flagrantly U باوقاحت اشکار
unfolding U اشکار کردن
reveals U اشکار کردن
revealed U اشکار کردن
detected U اشکار کردن
revealed preference U رجحان اشکار
bared U ساده اشکار
explicit U اشکار صاف
avowals U افهار اشکار
avowal U افهار اشکار
bare U ساده اشکار
manifest need U نیاز اشکار
manifester U اشکار کننده
market overt U بازار اشکار
self explaining U واضح اشکار
barer U ساده اشکار
bares U ساده اشکار
display U اشکار کردن
signalled U اشکار مشخص
signaled U اشکار مشخص
detecting U اشکار کردن
detects U اشکار کردن
revealed preference U ترجیح اشکار
it will manifest it self U اشکار خواهد شد
revealer U اشکار کننده
displaying U اشکار کردن
displayed U اشکار کردن
self evident U خود اشکار
transpicuous U روشن اشکار
manifestations U اشکار سازی
amende honorable U عذرخواهی اشکار
axioms U حقیقت اشکار
open U ازاد اشکار
lay open U اشکار کردن
explicit behavior U رفتار اشکار
visible balance U تراز اشکار
patently U بطور اشکار
glaring U اشکار مشهور
opened U ازاد اشکار
decryption U اشکار سازی
axiom U حقیقت اشکار
manifestation U اشکار سازی
undisguised U اشکار بی تلبیس
overt behavior U رفتار اشکار
evident to any one U نزدهمه اشکار
unfold U اشکار کردن
conspicuous defect U عیب اشکار
roundly U بی پرده اشکار
notoriously U بطور اشکار
opens U ازاد اشکار
transpicuous U فرا اشکار
explicit cost U هزینه اشکار
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
manifests U صورت بار اشکار
overt homosexuality U همجنس خواهی اشکار
revelations U اشکار سازی افشاء
plain text U متن واضح و اشکار
revelation U اشکار سازی افشاء
untold U بی حساب اشکار نشده
self revelation U خود اشکار سازی
palpably U بطور محسوس یا اشکار
open to the public U اشکار در نزد همه
manifested U صورت بار اشکار
manifest U صورت بار اشکار
manifesting U صورت بار اشکار
manifest dream content U محتوای اشکار رویا
manifest anxiety scale U مقیاس اضطراب اشکار
it is obvious that U اشکار یا بدیهی است که
obviously U بطور اشکار یا معلوم
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
apparent electromotive force U نیروی برقرانی اشکار
palpable U قابل لمس اشکار
to make public U اشکار یا علنی کردن
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
peeps U جوانه زدن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale U مقیاس اضطراب اشکار تیلور
to breathe one's simplicity U بسادگی کسی اشکار شدن
peeping U جوانه زدن اشکار شدن
peeped U جوانه زدن اشکار شدن
peep U جوانه زدن اشکار شدن
unfolded U فاش کردن اشکار شدن
quarry U اشکار کردن معدن سنگ
quarries U اشکار کردن معدن سنگ
unfolding U فاش کردن اشکار شدن
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
unfolds U فاش کردن اشکار شدن
unfold U فاش کردن اشکار شدن
quarrying U اشکار کردن معدن سنگ
to speak one's mind U اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
noises U اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise U اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault U نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
stalking horse U وسیله استتار
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
radar scope U صفحه رادار
it was publicly known U همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
radar scope U صفحه دید رادار
radar screen U صفحه تصویر رادار
b scope U صفحه کاتد رادار
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
clutters U برفک انداختن صفحه رادار
radar echo U علایم روی صفحه رادار
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
clutter U برفک انداختن صفحه رادار
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
azimuth stabilized ppi U صفحه رادار با سمت ثابت
plan position indicator U صفحه رادار ناو یا هواپیما
cluttered U برفک انداختن صفحه رادار
radar ranging U تنظیم تیر به وسیله رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar prediction U کسب اطلاعات به وسیله رادار
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
railing U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
railings U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
snow U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
snows U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com