English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
great persons U اشخاص بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
person perception U ادراک اشخاص
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
few men U اشخاص کمی
many a man U بسا اشخاص
displaced persons U اشخاص پناهنده
artificial persons U اشخاص حقوقی
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
these people U این اشخاص
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
natural persons U اشخاص طبیعی
persona U اشخاص یک کتاب
personas U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
withindoors U اشخاص داخل منزل
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
panels U صورت اسامی اشخاص
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
inter alia U میان اشخاص دیگر
panel U صورت اسامی اشخاص
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
large sized a U بزرگ
massive U بزرگ
majuscular U بزرگ
bulkier U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
majuscule U بزرگ
large sized U بزرگ
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
bulkiest U بزرگ
massively U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
of a large size U بزرگ
bulky U بزرگ
gravest U بزرگ
great U بزرگ
great- U بزرگ
greatest U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
doyenne U زن بزرگ
majestic U بزرگ
voluminous U بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
extensive U بزرگ
eminent U بزرگ
small U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
smallest U بزرگ نه
biggest U بزرگ
mighty U بزرگ
mightiest U بزرگ
mightier U بزرگ
adults U بزرگ
adult U بزرگ
hugeous U بزرگ
immane U بزرگ
dignified U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
bigger U بزرگ
big U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
grave U بزرگ
king size U بزرگ
grosses U بزرگ
extra- U بزرگ
graves U بزرگ
high U بزرگ
vasty U بزرگ
enormous U بزرگ
largest U بزرگ
highest U بزرگ
larger U بزرگ
highs U بزرگ
large U بزرگ
gross U بزرگ
propylon U در بزرگ
grosser U بزرگ
grossest U بزرگ
grossed U بزرگ
grossing U بزرگ
vast U بزرگ
swith U بزرگ
stour U بزرگ
extra U بزرگ
extras U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
jumbo U بزرگ
full bottomed U بزرگ
swingeing U بزرگ
megapod U بزرگ پا
nonus U بزرگ
spanking U بزرگ
wallopings U بزرگ
majoring U بزرگ
major U بزرگ
jumbos U بزرگ
spankings U بزرگ
majored U بزرگ
walloping U بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
on a grand scale <adv.> U در مقیاس بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
platter U بشقاب بزرگ
heavyweights U بزرگ و سنگین
zoom U بزرگ کردن
land mass U سرزمین بزرگ
zooms U بزرگ کردن
land masses U سرزمین بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
mausoleums U ارامگاه بزرگ
bring up <idiom> U بزرگ کردن
magnification U بزرگ نمایی
aggrandise U بزرگ کردن
platters U بشقاب بزرگ
antrum U غار بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
zoomed U بزرگ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com