English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
miscalculation U محاسبه اشتباه
computational U اشتباه در محاسبه
miscalculations U محاسبه اشتباه
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
calk U محاسبه کردن
compute U محاسبه کردن
computed U محاسبه کردن
computes U محاسبه کردن
prediction U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
predictions U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
slip U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
blundered U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
miscue U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
slips U اشتباه کردن
slipped U اشتباه کردن
blunder U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
fumble U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
miscalculate U اشتباه حساب کردن
misthink U اشتباه فکر کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
bobble U پی درپی اشتباه کردن
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinate U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinates U هذیان گفتن اشتباه کردن
eat crow <idiom> U مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
to blame somebody for something U کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
to make a typing error [mistake] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
fluffing U نرم کردن اشتباه کردن
fluff U نرم کردن اشتباه کردن
fluffed U نرم کردن اشتباه کردن
fluffs U نرم کردن اشتباه کردن
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
analysis U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
prediction U محاسبه
predictions U محاسبه
computing U محاسبه
calculation U محاسبه
computation U محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
computations U محاسبه
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
calculating factor U ضریب محاسبه
cam calculation U محاسبه کرو
approximations U محاسبه ملایم
calculation sheet U برگ محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
approximation U محاسبه ملایم
calculated field U فیلد محاسبه
uncomputable U محاسبه ناپذیر
design load U بارمبنای محاسبه
arithmetic unit U واحد محاسبه
dyscalculia U محاسبه پریشی
unit of account U واحد محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
design U طرح و محاسبه
account U محاسبه نمودن
recalculation U تجدید محاسبه
predicted U محاسبه شده
computational U مربوط به یک محاسبه
computations U نتیجه محاسبه
computation U نتیجه محاسبه
computability U قابلیت محاسبه
computable U محاسبه پذیر
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
designs U طرح و محاسبه
accounting price U قیمت محاسبه
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
computed price U قیمت محاسبه شده
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
computable function U تابع محاسبه پذیر
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
computation U نتیجه شمارش محاسبه
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
computations U نتیجه شمارش محاسبه
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
recalculation method U روش محاسبه عدد
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
ration factor U ضریب محاسبه جیره
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
tally U محاسبه چوب خط زدن
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
predicted U از قبل محاسبه شده
tallying U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
tallied U محاسبه چوب خط زدن
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
incomputable U غیر قابل محاسبه
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
box U مربع روی ورقه محاسبه
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
computable U آنچه قابل محاسبه است
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com