Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
huge blunder
U
اشتباه خیلی بزرگ
huge mistake
U
اشتباه خیلی بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blundered
U
اشتباه بزرگ
blunder
U
اشتباه بزرگ
blundering
U
اشتباه بزرگ
blunders
U
اشتباه بزرگ
whackings
U
خیلی بزرگ
highest
U
خیلی بزرگ
whacking
U
خیلی بزرگ
high
U
خیلی بزرگ
whopping
U
خیلی بزرگ
highs
U
خیلی بزرگ
mammoth task
U
وظیفه خیلی بزرگ
macro-
U
خیلی بزرگ یا مربوط به نام سیستم
much
U
خیلی بزرگ کاملا رشد کرده
parachute spinnaker
U
نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
Grandmother is a dear old thing .
U
مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
chaining
U
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
rouser
U
دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
خیلی خیلی فوری
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
error
U
اشتباه
errors
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
faulted
U
اشتباه
in error
<adj.>
U
اشتباه
fallacy
U
اشتباه
incorrectness
U
اشتباه
fallacies
U
اشتباه
mistake
U
اشتباه
snafu
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
mistakenness
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
fumble
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
wrong
U
اشتباه
fumbled
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
inerrant
U
بی اشتباه
faux pas
U
اشتباه
goofs
U
اشتباه
goofing
U
اشتباه
flounder
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
floundered
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
trip
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
clanger
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
floundering
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
false
<adj.>
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
goofed
U
اشتباه
goof
U
اشتباه
flounders
U
اشتباه
fault
U
اشتباه
I made a mistake . I was wrong.
U
من اشتباه کردم
bedlam
U
اشتباه شدید
dispersion error
U
اشتباه پراکندگی
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
flub
U
اشتباه احمقانه
blooper
U
اشتباه احمقانه
deflection error
U
اشتباه سمتی
unerring
U
اشتباه نشدنی
peccadillo
U
اشتباه کوچک
deflection error
U
اشتباه انحراف
deflection error
U
اشتباه سمت
slip of the tongue
<idiom>
U
اشتباه لپی
peccadilloes
U
اشتباه کوچک
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
peccadillos
U
اشتباه کوچک
dead shot
U
تیر اشتباه
computational
U
اشتباه در محاسبه
boo boo
U
اشتباه کاری
boner
U
اشتباه مضحک
blunderingly
U
ازروی اشتباه
off the beam
<idiom>
U
اشتباه ،خطا
disabusing
U
از اشتباه دراوردن
bunglers
U
اشتباه کار
bungler
U
اشتباه کار
blame
U
اشتباه گناه
blamed
U
اشتباه گناه
mistaking
U
اشتباه کردن
blames
U
اشتباه گناه
blaming
U
اشتباه گناه
to set
U
از اشتباه دراوردن
to put wise
U
از اشتباه دراوردن
systematic error
U
اشتباه سیستماتیک
to make an error
U
اشتباه کردن
to make a mistake
U
اشتباه کردن
misconstrue
U
اشتباه کردن
you are mistaken
U
در اشتباه هستید
absolute error
U
اشتباه مطلق
disabuses
U
از اشتباه دراوردن
disabused
U
از اشتباه دراوردن
disabuse
U
از اشتباه دراوردن
make a mistake
<idiom>
U
اشتباه کردن
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
trip up
<idiom>
U
اشتباه کردن
mistakenness
U
در اشتباه بودن
misconstruing
U
اشتباه کردن
mistaken
U
اشتباه کرده
misconstrues
U
اشتباه کردن
mistakes
U
اشتباه کردن
goofed
U
اشتباه کردن
lapsus memoriac
U
اشتباه یا لغزش
malentendu
U
اشتباه فهمیدن
oversights
U
اشتباه نظری
blundering
U
اشتباه لپی
blundered
U
اشتباه کردن
slips
U
اشتباه کردن
slips
U
اشتباه لیزی
slipped
U
اشتباه کردن
slipped
U
اشتباه لیزی
slip
U
اشتباه کردن
slip
U
اشتباه لیزی
blundered
U
اشتباه لپی
by mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
goofs
U
اشتباه کردن
goofing
U
اشتباه کردن
falsely
<adv.>
U
بطور اشتباه
faultily
<adv.>
U
بطور اشتباه
incorrectly
<adv.>
U
بطور اشتباه
phonily
<adv.>
U
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
U
بطور اشتباه
falsely
<adv.>
U
بصورت اشتباه
faultily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
incorrectly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
phonily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
wrongly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
oversight
U
اشتباه نظری
by a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
blunder
U
اشتباه کردن
blunder
U
اشتباه لپی
slip-up
U
اشتباه کردن
slip-ups
U
اشتباه کردن
mistook
U
اشتباه کردن
spuriously
<adv.>
U
بصورت اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by accident
<adv.>
U
بطور اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بطور اشتباه
misconstrued
U
اشتباه کردن
spuriously
<adv.>
U
بطور اشتباه
slip up
U
اشتباه کردن
fallible
U
اشتباه کننده
by mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by a mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by accident
<adv.>
U
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بصورت اشتباه
blundering
U
اشتباه کردن
erroneous
U
غلط اشتباه
typing error
U
اشتباه تایپی
typo
U
اشتباه تایپی
unmistakable
U
خالی از اشتباه
parachronism
U
اشتباه تاریخی
fumbles
U
اشتباه کردن
fumbled
U
اشتباه کردن
lapsus linguac
U
اشتباه لپی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com