Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bombing errors
U
اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
errors and omissions expected
U
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
t. errors
U
اشتباهات
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
strike out
<idiom>
U
رفتاری ازبین اشتباهات خود پذیرفتن
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
debugs
U
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugged
U
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug
U
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the.
<proverb>
U
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
advantages accruning from
U
مزایای حاصله
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
feed back
U
بکارگیری اطلاعات حاصله
emblements
U
منافع حاصله از زمین
assessments
U
تعیین نتایج حاصله
elbow grease
U
نیروی حاصله از کاردستی
ration strenght
U
انرژی حاصله از جیره
assessment
U
تعیین نتایج حاصله
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
ergotism
U
مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
gulp
U
صدای حاصله از عمل بلع
gas form natrural gas
U
بنزین حاصله از گاز طبیعی
end product
U
قطعات حاصله دستگاه نهایی
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
coriolis effect
U
اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
gulps
U
صدای حاصله از عمل بلع
gulping
U
صدای حاصله از عمل بلع
fleshment
U
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
gulped
U
صدای حاصله از عمل بلع
flash burn
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
capitalized value
U
درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
flash burns
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
platinum black
U
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
click
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
spirochetosis
U
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
scumble
U
نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
working asset
U
سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
windchill
U
سرمای حاصله از وزش باد تبرید
thermojet
U
نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
clicks
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clicked
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
solunar
U
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
bombs
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
gross negligence
U
اشتباهات کلی ناشی از بی دقتیها بی دقتی کلی
hypervitaminosis
U
ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
crater
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
craters
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
lesions
U
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesion
U
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
stage fright
U
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
yaws
U
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
competitive price
U
قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
flash blindness
U
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
sepsis
U
مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
plow back
U
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
apportionment
U
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
profits a prendre
U
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
solipsism
U
فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
electrotherapy
U
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
cavitation
U
بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
bump
U
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
shoves
U
پرتاب
putting
U
پرتاب
put
U
پرتاب
jetting
U
پرتاب
shove
U
پرتاب
jet
U
پرتاب
shy
U
پرتاب
jets
U
پرتاب
tossing
U
پرتاب
tosses
U
پرتاب
tossed
U
پرتاب
shoved
U
پرتاب
toss
U
پرتاب
jetted
U
پرتاب
detrusion
U
پرتاب
shyer
U
پرتاب
puts
U
پرتاب
hurl
U
پرتاب
pitches
U
پرتاب
jaculation
U
پرتاب
throws
U
پرتاب
shying
U
پرتاب
throw
U
پرتاب
shies
U
پرتاب
shied
U
پرتاب
throwing
U
پرتاب
pitch
U
پرتاب
shoving
U
پرتاب
hurls
U
پرتاب
launching
U
پرتاب
launch
U
پرتاب
launched
U
پرتاب
launches
U
پرتاب
hurled
U
پرتاب
shyest
U
پرتاب
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
fires
U
پرتاب راکت
fire
U
پرتاب راکت
jettison
U
پرتاب کردن
fired
U
پرتاب راکت
tilted
U
شتاب پرتاب
shoving
U
پرتاب شدن
shoved
U
پرتاب شدن
propellants
U
خرج پرتاب
propellant
U
خرج پرتاب
thrusts
U
پرتاب کردن
thrust
U
پرتاب کردن
thrusting
U
پرتاب کردن
tilts
U
شتاب پرتاب
tilt
U
شتاب پرتاب
shove
U
پرتاب شدن
shoves
U
پرتاب شدن
jettisoned
U
پرتاب کردن
hot hand
U
پرتاب موفق
rocketry
U
فن پرتاب موشک
referee throw
U
پرتاب داور
propelling charge
U
خرج پرتاب
propellant charge
U
خرج پرتاب
paradrop
U
پرتاب با چتر
lunger
U
پرتاب کننده
let fly
U
پرتاب کردن
launching site
U
محل پرتاب
launching angle
U
زاویه پرتاب
skeet
U
پرتاب کردن
small ball
U
پرتاب بی حالت
throw in
U
پرتاب اوت
torpedo launch
U
پرتاب اژدر
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
weight throw
U
پرتاب وزنه
upthrow
U
پرتاب ببالا
unsling
U
پرتاب کردن
launcher
U
سکوی پرتاب
launcher
U
پرتاب کننده
throwing the javelin
U
پرتاب نیزه
caster
U
پرتاب کننده
bowshot
U
تیر پرتاب
base ejection
U
پرتاب شونده از ته
arm thrust
U
پرتاب دست
airball
U
پرتاب خطا
air extraction
U
پرتاب بار
aerial delivery
U
پرتاب هوایی
slung
U
پرتاب شده
chucks
U
پرتاب نادرست
jettisons
U
پرتاب کردن
charity line
U
خط پرتاب ازاد
sharity stripe
U
خط پرتاب ازاد
charity shot
U
پرتاب ازاد
javelin throw
U
پرتاب نیزه
jaculate
U
پرتاب کردن
throwing the hammer
U
پرتاب چکش
free throw
U
پرتاب ازاد
foul line
U
خط پرتاب ازاد
forward cast
U
پرتاب نخ ماهیگیری
foin
U
پرتاب کردن
hammer throw
U
پرتاب چکش
discus throwing
U
پرتاب دیسک
discus throw
U
پرتاب دیسک
jettisoning
U
پرتاب کردن
shoots
U
پرتاب کردن
pouncing
U
پرتاب استامپ
put
U
پرتاب وزنه
delivery
U
پرتاب گلوله
conversions
U
پرتاب ازاد
throw-in
U
پرتاب اوت
fling
U
افکندن پرتاب
flinging
U
افکندن پرتاب
shoot
U
پرتاب کردن
puts
U
پرتاب وزنه
putting
U
پرتاب وزنه
chuck
U
پرتاب توپ
pitches
U
پرتاب کردن
chucks
U
پرتاب توپ
deliveries
U
پرتاب گلوله
over-
U
6 یا 8 پرتاب توپ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com