Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prussic acid
U
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
palmitic
U
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
acid radical
U
ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
zero hour
<idiom>
U
لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
it follows necessarily that
U
ناچار این نتیجه گرفته میشود
arrowroot
U
نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
intakes
U
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intake
U
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
inland duty
U
حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
cudbear
U
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
colas
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
orifice meter
U
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
cola
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
groundage
U
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
bush
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
phlorizin
U
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
centrifugal moisture equivalent
U
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
galbanum
U
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
remark
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
remarking
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
monoacid
U
یک اسیدی
monacid
U
یک اسیدی
acidic
U
اسیدی
acidulous
U
اسیدی
acid ionization
U
یونش اسیدی
acid ketone
U
کتون اسیدی
acidifier
U
اسیدی کننده
acidulate
U
اسیدی کردن
acidified
U
اسیدی شده
acidion
U
یون اسیدی
acidify
U
اسیدی کردن
acidulant
U
اسیدی کننده
acid dye
U
رنگینه اسیدی
acid extraction
U
استخراج اسیدی
acid function
U
عامل اسیدی
acid decomposition
U
تجزیه اسیدی
acidulation
U
اسیدی کردن
acid gases
U
گازهای اسیدی
acidulating agent
U
اسیدی کننده
acid group
U
گروه اسیدی
acid fume
U
دود اسیدی
acidic group
U
گروه اسیدی
acid hydrogen
U
هیدروژن اسیدی
acid hydrolysis
آبکافت اسیدی
acid forming element
U
عنصر اسیدی
acidification
U
اسیدی کردن
acid catalyst
U
کاتالیزور اسیدی
acid rain
U
باران اسیدی
acid number
U
عدد اسیدی
acid blue
U
ابی اسیدی
acid phosphatase
U
فسفاتاز اسیدی
acid salt
U
نمک اسیدی
acid clay
U
خاک رس اسیدی
acid reaction
U
واکنش اسیدی
bog
U
مانداب اسیدی
acidity
U
قدرت اسیدی
bogs
U
مانداب اسیدی
acid lining
U
لایه اسیدی
acid proof
U
ثبات اسیدی
acidifiable
U
اسیدی شدنی
acidic value
U
عدد اسیدی
acid oxide
U
اکسید اسیدی
acid cooler
U
مبرد اسیدی
acid value
U
عدد اسیدی
acid soil
U
خاک اسیدی
acidic oxide
U
اکسیژن اسیدی
acid process
U
فرایند اسیدی
acid solvent
U
حلال اسیدی
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
acicity of wastewater
U
درجه اسیدی فاضلاب
edulcoration
U
دفع موادنمکی یا اسیدی
acid precipitation
تسریع بارش اسیدی
acid cure
U
پخت در محیط اسیدی
acidulating agent
U
ماده اسیدی کننده
acidifier
U
ماده اسیدی کننده
polyacid base
U
باز چند اسیدی
acidity coefficient
U
ضریب قدرت اسیدی
acid alizarin black
U
سیاه الیزارین اسیدی
oxygen ration
U
ضریب قدرت اسیدی
polyacidic base
U
باز چند اسیدی
acid depolarization
U
قطبش زدایی اسیدی
acidic
U
اسید دار اسیدی
acid base balance
U
توان اسیدی- بازی
acid base behavior
U
خاصیت اسیدی- بازی
acid catalysis
U
کاتالیزور در محیط اسیدی
acid base catalysis
U
خاصیت اسیدی- بازی
acidic resins
رزین های اسیدی
acidity of wastewater
U
درجه اسیدی فاضلاب
acetify
U
اسیدی شدن
[شیمی]
brown air city
U
شهر با مه دود اسیدی
persalt
U
نمک دارای خاصیت اسیدی
to acidify something
U
چیزی را اسیدی کردن
[شیمی]
aceko black
U
نوعی رنگ سیاه اسیدی
acid alizarian blue black
U
ابی سیر الیزارین اسیدی
nitrous acid
U
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acid alkylation
U
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
feringhee
U
فرنگی
brace and bit
U
فرنگی
frankish
U
فرنگی
braces and bits
U
فرنگی
Europeans
U
فرنگی
European
U
فرنگی
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
cabinet maker
U
فرنگی ساز
paeony
U
شقایق فرنگی
goosegog
U
یکجورانگور فرنگی
spaghetti
U
رشته فرنگی
europeanism
U
فرنگی مابی
strawberries
U
توت فرنگی
vermicelli
U
رشته فرنگی
love apple
U
گوجه فرنگی
leeks
U
تره فرنگی
cabinet-makers
U
فرنگی ساز
love in idleness
U
بنفشه فرنگی
cabinet-maker
U
فرنگی ساز
madolin
U
عود فرنگی
leek
U
تره فرنگی
corrosive subli mate
U
داراشکنه فرنگی
plantable psyllium
U
پامچال فرنگی
fleawort
U
پامچال فرنگی
tomato
U
گوجه فرنگی
mercuric chloride
U
داراشکنه فرنگی
macaroni
U
رشته فرنگی
belvidere
U
کلاه فرنگی
pasta
U
رشته فرنگی
summer house
U
کلاه فرنگی
strawberry
توت فرنگی
syphilis
U
ابله فرنگی
tomatoes
U
گوجه فرنگی
artichoke
U
کنگر فرنگی
prussian blue
U
نیل فرنگی
artichokes
U
کنگر فرنگی
smalt
U
لاجورد فرنگی
bonbon
U
اب نبات فرنگی
tomato juice
U
آب گوجه فرنگی
belvedere
U
کلاه فرنگی
gorsy
U
اولکس فرنگی
wild pansy
U
بنفشه فرنگی
european type plane
U
رنده فرنگی
endive
U
کاسنی فرنگی
endives
U
کاسنی فرنگی
pavilion
U
کلاه فرنگی
arris fillet joint
U
اتصال فرنگی
noodle
U
رشته فرنگی
pansy
U
بنفشه فرنگی
gooseberry
U
انگور فرنگی
pavilions
U
کلاه فرنگی
pansies
U
بنفشه فرنگی
chervil
U
جعفری فرنگی
bathing tub
U
حمام فرنگی
avant-sorps
U
کلاه فرنگی
heart sease
U
بنفشه فرنگی
cineraria
U
پامچال فرنگی
scarificator
U
نشتر فرنگی
cabinetmaker
U
فرنگی ساز
enema pump
U
اماله فرنگی
screw a
U
مته فرنگی
pergola
U
کلاه فرنگی
pergolas
U
کلاه فرنگی
butted
U
لولا فرنگی
bath
U
حمام فرنگی
butt
U
لولا فرنگی
gooseberries
U
انگور فرنگی
greco roman
U
کشتی فرنگی
acre
U
جریب فرنگی
clysopump
U
اماله فرنگی
bathed
U
حمام فرنگی
houseleek
U
تره فرنگی
acres
U
جریب فرنگی
moroccoleather
U
تیماج فرنگی
butts
U
لولا فرنگی
neutral soil
U
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
half-caste
U
فرنگی پدروهندی مادر
bluebice
U
مینا یا لاجوردی فرنگی
catchup
U
سوس گوجه فرنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com