Perdic | اسلوب نقاشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	white ground technique U	اسلوب نقاشی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	vorticism U	مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
	oil on canvas [painting technique] U	رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
	fashioning U	اسلوب
	mode U	اسلوب
	fashioned U	اسلوب
	methods U	اسلوب
	fashion U	اسلوب
	system U	اسلوب
	modes U	اسلوب
	fashions U	اسلوب
	techniques U	اسلوب
	technique U	اسلوب
	systems U	اسلوب
	methode U	اسلوب
	method U	اسلوب
	technique U	اسلوب کار
	matching technique U	اسلوب همتاسازی
	methodical U	اسلوب دار
	measuring method U	اسلوب سنجش
	methodologist U	اسلوب شناس
	immethodical U	بدون اسلوب
	systemization U	اسلوب سازی
	luria technique U	اسلوب لوریا
	techniques U	اسلوب کار
	methodology U	اسلوب شناسی
	systems U	طرز اسلوب
	system U	طرز اسلوب
	methodologies U	اسلوب شناسی
	methodically U	از روی اسلوب با قاعده
	matching technique U	اسلوب جور کردن
	systematically U	ازروی یک اسلوب معین
	systemmatize U	دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
	systematize U	دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
	nonoverlap processing U	نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
	paintings U	نقاشی
	painting U	نقاشی
	canvas U	نقاشی
	the brush U	نقاشی
	portrait U	نقاشی
	canvases U	نقاشی
	pictorial art U	نقاشی
	portraits U	نقاشی
	daubery U	نقاشی بد
	daubry U	نقاشی بد
	aqua relle U	نقاشی اب و رنگی
	living picture U	پرده نقاشی
	miniatures U	نقاشی باتذهیب
	palette knives U	کاردک نقاشی
	easel U	سه پایه نقاشی
	easels U	سه پایه نقاشی
	miniature U	نقاشی باتذهیب
	oil paintings U	نقاشی بارنگ
	oil painting U	نقاشی بارنگ
	pastel U	نقاشی بامدادرنگی
	aquarelle U	نقاشی اب و رنگی
	watercolor U	نقاشی ابرنگ
	illusiansm U	نقاشی سه بعدی
	water colour U	نقاشی ابرنگی
	wall painting U	نقاشی دیواری
	bepaint U	نقاشی کردن
	drawing key U	کپیه نقاشی
	his painting lacked repose U	نقاشی وی توافق
	illusionism U	نقاشی از منافرخیالی
	impaint U	نقاشی کردن
	spackle U	بتونه نقاشی
	mirror drawing U	نقاشی از ایینه
	painting and the like U	نقاشی و مانند ان
	pallet knife U	کاردک نقاشی
	paysage U	نقاشی دورنما
	picture gallery U	اطاق نقاشی
	plychromy U	نقاشی رنگارنگ
	polychromy U	نقاشی رنگارنگ
	sand painting U	نقاشی روی شن
	scumble U	رنگهای نقاشی
	tablature U	تصویر نقاشی
	palette knife U	کاردک نقاشی
	tableaus U	پرده نقاشی
	pictured U	نقاشی کردن
	graphic U	مربوط به نقاشی
	tableau U	پرده نقاشی
	brush U	نقاشی کردن
	nocturne U	نقاشی از منظره شب
	animations U	نقاشی متحرک
	pencil U	نقاشی مدادی
	pencilling U	نقاشی مدادی
	animation U	نقاشی متحرک
	pencils U	نقاشی مدادی
	picturing U	نقاشی کردن
	pictures U	نقاشی کردن
	brushes U	نقاشی کردن
	nocturnes U	نقاشی از منظره شب
	picture U	نقاشی کردن
	fresco U	نقاشی دیواری
	painted U	نقاشی شده
	paints U	رنگ نقاشی
	portraiture U	نقاشی از صورت
	finger painting U	نقاشی با انگشت
	finger painting U	نقاشی انگشتی
	paint U	رنگ نقاشی
	tableaux U	پرده نقاشی
	murals U	نقاشی دیواری
	mural U	نقاشی دیواری
	frescoes U	نقاشی دیواری
	comic strips U	فیلمهای نقاشی شده
	old master U	نقاشی هر یک از این هنرمندان
	old masters U	نقاشی هر یک از این هنرمندان
	Oil painting . U	نقاشی رنگ روغن
	tableau U	دور نمای نقاشی
	scenography U	نقاشی پردههای نمایش
	sea piece U	نقاشی منظره دریا
	tableaux U	دور نمای نقاشی
	tableaus U	دور نمای نقاشی
	fresco U	نقاشی ابرنگی کردن
	paint brush	قلم موی نقاشی
	oil color U	روغن مخصوص نقاشی
	tablature U	نقاشی دیواری یا سقفی
	plafond U	سقف نقاشی شده
	vase painting U	نقاشی روی سفال
	scenograph U	منظره نقاشی شده
	animated cartoon U	فیلمهای نقاشی شده
	line drawing U	نقاشی با مداد وقلم
	comic strip U	فیلمهای نقاشی شده
	palettes U	جعبه رنگ نقاشی
	oil paintings U	نقاشی رنگ روغنی
	palette U	جعبه رنگ نقاشی
	oil painting U	نقاشی رنگ روغنی
	graphic U	مربوط به نقاشی یاترسیم
	draw a person test U	ازمون نقاشی ادم
	draw a man test U	ازمون نقاشی ادمک
	panels U	نقاشی روی چوی
	frescoes U	نقاشی ابرنگی روی گچ
	frescoes U	نقاشی ابرنگی کردن
	panel U	نقاشی روی چوی
	chiaroscuro U	نقاشی سیاه قلم
	fresco U	نقاشی ابرنگی روی گچ
	line drawings U	نقاشی با مداد وقلم
	predella U	نقش یا نقاشی در روی خیزپله
	kakemone U	[تصویر و نقاشی روی ابریشم]
	drawing U	هنر طراحی تابلو نقاشی
	mezzotinto U	نقاشی سایه روشن کردن
	arras U	نقاشی طراحی قلاب دوزی
	galleries U	جای ارزان اطاق نقاشی
	crayon U	مداد ابرو نقاشی کردن
	crayons U	مداد ابرو نقاشی کردن
	canvas U	کرباس پارچه مخصوص نقاشی
	mezzotint U	نقاشی سایه روشن کردن
	cel U	فریم ... در یک ترتیب نقاشی متحرک
	divisinism U	تجزیه کاری رنگ در نقاشی
	frank drawing completion test U	ازمون تکمیل نقاشی فرانک
	gallery U	جای ارزان اطاق نقاشی
	goodenough draw a man test U	ازمون نقاشی ادمک گودایناف
	canvases U	کرباس پارچه مخصوص نقاشی
	drawings U	هنر طراحی تابلو نقاشی
	To fake an oil – painting . U	یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
	brush U	شکل وسیله برس در بسته نقاشی
	brushes U	شکل وسیله برس در بسته نقاشی
	canvas U	پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
	pornography U	نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
	war paint U	نقاشی بدن برای رزم و پیکار
	ambience U	نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
	pieta U	نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
	canvases U	پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
	encaustic U	نقاشی بارنگی که باموم اب کرده بسازند
	ambiance U	نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
	Biedermeier U	[سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
	applique U	نقاشی رنگ و روغن روی فرف فلزی
	The painting portrays the death of Nelson. U	این نقاشی مرگ نلسون را مجسم می کند .
	The painting is only a copy. U	این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
	collages U	اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
	collage U	اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
	picturesqueness U	شایستگی برای نقاشی شدن یاعکس برداری
	grisaille U	نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
	paint roller mill U	غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
	pc paint U	برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
	measuring technique U	متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
	graphic display U	یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
	pornography U	نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
	willowware U	بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
	crosshair U	در برنامه رسم یا نقاشی شکل نشانه گر که به صورت ضربدر است
	story board U	مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
	palettes U	لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
	palette U	لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
	altar-piece U	پرده نقاشی [یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
	airbrush U	یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
	chiaroscuro U	نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
	brush U	وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
	brushes U	وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
	image U	تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
	images U	تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
	pre imaging U	تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش
	scrawled U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	scrawl U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	scrawls U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	scrawling U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	silhouette U	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
	pointillism U	شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
	silhouettes U	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
	galleried U	دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
	panel U	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
	panels U	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند