English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
antiaircraft U اسلحه ضد هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
armless U بی اسلحه
unarmed U بی اسلحه
weapon U اسلحه
bare handed U بی اسلحه
weapons U اسلحه
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
arm U اسلحه گرم
single shot U اسلحه تک تیر
cold steel U اسلحه سرد
side arm U اسلحه کمری
side arms U اسلحه کمری
holster U جلد اسلحه
Elaborate U اسلحه بزرگ
repeating firearm U اسلحه خودکار
holsters U جلد اسلحه
arm of precision U اسلحه دقیق
safety lock U ضامن اسلحه
pieces U اسلحه گرم
shooting iron U اسلحه گرم
piece U اسلحه گرم
armoury U اسلحه قوزخانه
d. armour U اسلحه دفاع
light armed U سبک اسلحه
armourer U اسلحه ساز
armorer U اسلحه ساز
heavy armed U سنگین اسلحه
armory U اسلحه خانه
firearms U اسلحه گرم
fire arms U اسلحه ی گرم
triggers U ماشه اسلحه
triggered U ماشه اسلحه
thumbed U شستی اسلحه
armoury U اسلحه خانه
armouries U اسلحه قوزخانه
armouries U اسلحه خانه
stoppages U گیر در اسلحه
stoppage U گیر در اسلحه
maximum range U بردنهایی اسلحه
firearm U اسلحه گرم
thumbs U شستی اسلحه
thumbing U شستی اسلحه
thumb U شستی اسلحه
weaponry U اسلحه سازی
weapons U اسلحه حربه
misfire U گیرکردن اسلحه
misfired U گیرکردن اسلحه
misfires U گیرکردن اسلحه
weaponary U مربوط به اسلحه
trigger U ماشه اسلحه
ordnance U اسلحه ومهمات
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
weapon U اسلحه حربه
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
armory U کارخانهء اسلحه سازی
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
stock U دسته ابزار و اسلحه
armorer U نگهبان اسلحه زراد
light infantry U پیاده سبک اسلحه
ranging U تنظیم کردن اسلحه
lift fire U زیادکردن برد اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
hold up U با اسلحه سرقت کردن
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
poppers U اسلحه صدا دار
popper U اسلحه صدا دار
muzzle U دهانه لوله اسلحه
muzzled U دهانه لوله اسلحه
muzzles U دهانه لوله اسلحه
muzzling U دهانه لوله اسلحه
biathlon U اسکی صحرانوردی با اسلحه
disassemble U بازکردن اسلحه یا موتور
magazines U مخزن خشاب اسلحه
magazine U مخزن خشاب اسلحه
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
missile U اسلحه پرتاب کردنی
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
to sight gun U نشان کردن اسلحه
velite U سرباز سبک اسلحه
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
freed U کمی محدودیت نوع اسلحه
gun-running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
bores U قطر داخلی لوله اسلحه
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
bore U قطر داخلی لوله اسلحه
frees U کمی محدودیت نوع اسلحه
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
light horse U سوار نظام سبک اسلحه
clangs U صدای بهم خوردن اسلحه
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
caliber U قطر داخلی لوله اسلحه
cant U اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
to be packing [heat] [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
to carry a weapon U اسلحه ای با خود حمل کردن
To drow ( pull ) a gun on some one . U بروی کسی اسلحه کشیدن
clanging U صدای بهم خوردن اسلحه
clanged U صدای بهم خوردن اسلحه
clang U صدای بهم خوردن اسلحه
to pack a weapon [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
gun running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
karate U فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
flatling U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
boresight U میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
flatlings U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
judo U فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
brigands U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigand U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
doubled U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanxes U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
phalanx U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
break U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com