English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Elaborate U اسلحه بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
Other Matches
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
unarmed U بی اسلحه
armless U بی اسلحه
weapons U اسلحه
weapon U اسلحه
bare handed U بی اسلحه
maximum range U بردنهایی اسلحه
holster U جلد اسلحه
holsters U جلد اسلحه
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
heavy armed U سنگین اسلحه
misfires U گیرکردن اسلحه
triggered U ماشه اسلحه
side arm U اسلحه کمری
cold steel U اسلحه سرد
arm U اسلحه گرم
armouries U اسلحه قوزخانه
weaponry U اسلحه سازی
light armed U سبک اسلحه
armoury U اسلحه خانه
armoury U اسلحه قوزخانه
fire arms U اسلحه ی گرم
d. armour U اسلحه دفاع
trigger U ماشه اسلحه
misfire U گیرکردن اسلحه
weaponary U مربوط به اسلحه
single shot U اسلحه تک تیر
shooting iron U اسلحه گرم
safety lock U ضامن اسلحه
repeating firearm U اسلحه خودکار
pieces U اسلحه گرم
armorer U اسلحه ساز
piece U اسلحه گرم
arm of precision U اسلحه دقیق
firearm U اسلحه گرم
antiaircraft U اسلحه ضد هوایی
side arms U اسلحه کمری
armourer U اسلحه ساز
weapons U اسلحه حربه
weapon U اسلحه حربه
ordnance U اسلحه ومهمات
triggers U ماشه اسلحه
armouries U اسلحه خانه
stoppages U گیر در اسلحه
thumb U شستی اسلحه
thumbed U شستی اسلحه
firearms U اسلحه گرم
armory U اسلحه خانه
thumbing U شستی اسلحه
misfired U گیرکردن اسلحه
stoppage U گیر در اسلحه
thumbs U شستی اسلحه
armorer U نگهبان اسلحه زراد
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
muzzles U دهانه لوله اسلحه
missile U اسلحه پرتاب کردنی
muzzling U دهانه لوله اسلحه
to sight gun U نشان کردن اسلحه
lift fire U زیادکردن برد اسلحه
ranging U تنظیم کردن اسلحه
velite U سرباز سبک اسلحه
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
muzzled U دهانه لوله اسلحه
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
biathlon U اسکی صحرانوردی با اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
light infantry U پیاده سبک اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
muzzle U دهانه لوله اسلحه
armory U کارخانهء اسلحه سازی
disassemble U بازکردن اسلحه یا موتور
magazines U مخزن خشاب اسلحه
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
hold up U با اسلحه سرقت کردن
poppers U اسلحه صدا دار
stock U دسته ابزار و اسلحه
popper U اسلحه صدا دار
magazine U مخزن خشاب اسلحه
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
to pack a weapon [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
cant U اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
caliber U قطر داخلی لوله اسلحه
clang U صدای بهم خوردن اسلحه
clanged U صدای بهم خوردن اسلحه
clanging U صدای بهم خوردن اسلحه
clangs U صدای بهم خوردن اسلحه
frees U کمی محدودیت نوع اسلحه
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
light horse U سوار نظام سبک اسلحه
bores U قطر داخلی لوله اسلحه
bore U قطر داخلی لوله اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one . U بروی کسی اسلحه کشیدن
to carry a weapon U اسلحه ای با خود حمل کردن
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
freed U کمی محدودیت نوع اسلحه
gun-running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
to be packing [heat] [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate U فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
judo U فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
boresight U میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
flatlings U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatling U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigands U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigand U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanx U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanxes U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
doubled up U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
break U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
armory training U اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
safety stop U ضامن اسلحه گیره ضامن
grave U بزرگ
great U بزرگ
small U بزرگ نه
doyennes U زن بزرگ
of a large size U بزرگ
hugeous U بزرگ
adults U بزرگ
mightier U بزرگ
adult U بزرگ
extensive U بزرگ
immane U بزرگ
majestic U بزرگ
greatest U بزرگ
king size U بزرگ
bigger U بزرگ
large sized U بزرگ
great- U بزرگ
large sized a U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
eminent U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
smallest U بزرگ نه
big U بزرگ
graves U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
gravest U بزرگ
biggest U بزرگ
gate U در بزرگ
considerably large U بس بزرگ
headman U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
full bottomed U بزرگ
gates U در بزرگ
voluminous U بزرگ
egregious U بزرگ
smaller U بزرگ نه
decuman U بزرگ
massively U بزرگ
swingeing U بزرگ
wallopings U بزرگ
grossest U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
spankings U بزرگ
majoring U بزرگ
majored U بزرگ
major U بزرگ
grossing U بزرگ
highs U بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com