Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
junkie
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkies
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fix
U
مواد مخدره
fixes
U
مواد مخدره
hyping
U
اعتیاد به مواد مخدره
hypes
U
اعتیاد به مواد مخدره
hype
U
اعتیاد به مواد مخدره
hyped
U
اعتیاد به مواد مخدره
hyped up
U
اعتیاد به مواد مخدره
antigen
U
مواد تولید کنندهء پادتن
antigens
U
مواد تولید کنندهء پادتن
halucinogenic
U
مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
hipster
U
شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
heroin
U
هروئین
heroinism
U
اعتیاد به هروئین
smoke
U
استعمال دود استعمال دخانیات
smokes
U
استعمال دود استعمال دخانیات
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologists
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
to go through cold turkey
<idiom>
U
رنج و درد کشیدن در حین ترک اعتیاد
[به ویژه هروئین]
potting
U
ماری جواناوسایرمواد مخدره
pots
U
ماری جواناوسایرمواد مخدره
pot
U
ماری جواناوسایرمواد مخدره
anesthetic
U
کم کنندهء حس
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
pitcher
U
پرتاب کنندهء توپ
amplifiers
U
تقویت کنندهء برق
selenium rectifier
U
یکسو کنندهء سلنیومی
amplifier
U
تقویت کنندهء برق
antitussive
U
ارام کنندهء سرفه
bactericidal
U
نابود کنندهء باکتری
assuror
U
بیمه کنندهء عمر
assurer
U
بیمه کنندهء عمر
pitchers
U
پرتاب کنندهء توپ
disuse
U
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
animator
U
تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
animators
U
تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
anaphrodisia
U
داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
audio
U
وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
antithyroid
U
ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
uses
U
استعمال
applications
U
استعمال
application
U
استعمال
use
U
استعمال
employment
U
استعمال
expenditure
U
استعمال
overkill
U
استعمال بیش از حد
using
U
استعمال مصرف
abuses
U
بد استعمال کردن
abusing
U
سوء استعمال
abuses
U
سوء استعمال
abuse
U
سوء استعمال
abuse
U
بد استعمال کردن
abused
U
سوء استعمال
abused
U
بد استعمال کردن
unworn
U
استعمال نشده
use value
U
ارزش استعمال
disuse
U
عدم استعمال
telescopy
U
فن استعمال دوربین
employ
U
استعمال کردن
employed
U
استعمال کردن
employing
U
استعمال کردن
employs
U
استعمال کردن
riflery
U
استعمال تفنگ
maltreatment
U
سوء استعمال
tutoyer
U
استعمال کردن
user cost
U
هزینه استعمال
value in use
U
ارزش استعمال
abusing
U
بد استعمال کردن
overuse
U
استعمال مفرط
use
U
استعمال مصرف
law of use
U
قانون استعمال
exercise
U
استعمال کردن
exercises
U
استعمال کردن
exercised
U
استعمال کردن
applies
U
استعمال کردن
apply
U
استعمال کردن
applying
U
استعمال کردن
misapplication
U
استعمال بیجا
smoking
U
استعمال دخانیات
cranage
U
استعمال جرثقیل
uses
U
استعمال مصرف
ill usage
U
سوء استعمال
application
U
موارد استعمال
applications
U
موارد استعمال
ill use
U
بد استعمال کردن
desuetude
U
عدم استعمال
graphics
U
فن استعمال نمودار
misapplication
U
سوء استعمال
bilinguality
U
استعمال دوزبان
bilingualism
U
استعمال دوزبان
usage
U
عرف استعمال
usage
U
نحوه استعمال
abusive
U
سوء استعمال
usages
U
عرف استعمال
usages
U
نحوه استعمال
nicotian
U
دود استعمال کن
misusage
U
سوء استعمال
law of disuse
U
قانون عدم استعمال
mitring
U
استعمال تاج اسقفی
mitering
U
استعمال تاج اسقفی
catachresis
U
استعمال غلط کلمه
dosage
U
مقدار استعمال دارو
dosages
U
مقدار استعمال دارو
The habit of smoking.
U
عادت به استعمال دخانیات
malapropism
U
سوء استعمال کلمات
vernacularism
U
استعمال زبان محلی
outward application
U
استعمال برونی یا خارجی
no smoking allowed
U
استعمال دخانیان ممنوع
nicotian
U
استعمال کننده دخانیات
users
U
استعمال کننده کاربر
user
U
استعمال کننده کاربر
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب متضاد
holophrastic
U
استعمال کننده کلمه قصار
telescopist
U
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
periphrasis
U
استعمال واژه ها وعبارات زائد
abjectival use of a noun
U
استعمال اسمی به طور صفت
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
neology
U
استعمال واژه یااصطلاح جدید
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
incompatible
U
غیر قابل استعمال با یکدیگر
symbolization
U
استعمال علائم ونشانهای رمزی
instrumentation
U
تنظیم اهنگ استعمال الت
abstemious
U
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
teetotaller
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaler
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
smokers
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
teetotalism
U
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
utilization
U
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
smoker
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
abstinence
U
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
wear and tear
U
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
teetotallers
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
to smoke oneself sick
U
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
dump
U
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
nicotinism
U
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
lupulin
U
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
jake leg
U
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
I dont smoke at all.
U
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
petroleur
U
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
hendiadys
U
عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
the word is sanctioned by use
U
کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
amphetamines
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
provisions
U
مواد
material
U
مواد
supplies
U
مواد
materials
U
مواد
euphemisms
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemism
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
periphrastic conjugation
U
صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
materials management
U
مدیریت مواد
material costs
U
هزینههای مواد
natural products
U
مواد طبیعی
materials handling
U
جابجایی مواد
materials requisition
U
درخواست مواد
miscellaneous provisions
U
مواد متفرقه
bill of materials
U
فهرست مواد
balsamic materials
U
مواد بلسانی
bill of material
U
فهرست مواد
backing material
U
مواد محافظ
muffling material
U
مواد میرایی
narcotic drugs
U
مواد مخدر
material control
U
کنترل مواد
material balance
U
موازنه مواد
indirect materials
U
مواد غیرمستقیم
direct material
U
مواد مستقیم
glacial drift
U
مواد یخرفته
feed stock
U
مواد اولیه
fixed material
U
مواد پایدار
excess stock
U
مواد اضافی
fission products
U
مواد اتمی
fine aggregate
U
مواد ریز
explosive ordnance
U
مواد منفجره
fertile meterial
U
مواد بارخیز
inorganic materials
U
مواد غیرالی
defense articles
U
مواد پدافندی
maintenance materials
U
مواد تعمیرات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com