Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
termination notice
U
استعفای کتبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
There is some talk of his resigning.
U
صحبت از استعفای اوست
send in one's paper
U
استعفای خود را دادن
written
U
کتبی
written evidence
U
دلیل کتبی
round robin
U
درخواست کتبی
depositions
U
گواهی کتبی
deposition
U
گواهی کتبی
documentary evidence
U
دلیل کتبی
reprographics
U
موضوعات کتبی تصاویر
mail order of payment
U
دستور پرداخت کتبی
serve notice on
U
اخطار کتبی دادن به
The written statements of the witness.
U
اظهارات کتبی شاهد
to do a test
U
امتحان کتبی نوشتن
to write an exam
U
امتحان کتبی نوشتن
write
U
ثبت رای کتبی
writes
U
ثبت رای کتبی
record
U
مدرک کتبی سابقه
bill of exchange
U
حواله یا برات کتبی غیرمشروط
replying
U
پاسخ دادن جواب کتبی
reply
U
پاسخ دادن جواب کتبی
replied
U
پاسخ دادن جواب کتبی
replies
U
پاسخ دادن جواب کتبی
charting
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
To put it in black and white . To commit some thing to paper .
U
روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
charted
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
devise
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
certifying
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
convey
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveyed
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
certify
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifies
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
conveying
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveys
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
covenant
U
در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenants
U
در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
injunctions
U
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction
U
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com