Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
Other Matches
authorized strength
U
استعداد مجاز
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
licensing hours
زمان مجاز
piggyback
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit
U
نمایش مجاز تاتر مجاز
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
verve
U
استعداد
turn
U
استعداد
brilliance
U
استعداد
turns
U
استعداد
capacity
U
استعداد
talents
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
ungifted
U
بی استعداد
talented
U
استعداد
cabiler
U
استعداد
predispostion
U
استعداد
talent
U
استعداد
endowment
U
استعداد
endowments
U
استعداد
talentless
U
بی استعداد
aptness
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
inapt
U
بی استعداد
potentialities
U
استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
capability
U
استعداد
susceptivity
U
استعداد
liability to disease
U
استعداد
potentiality
U
استعداد
gormless
U
کم استعداد
property
U
استعداد
simpleminded
U
کم استعداد
ingenuity
U
استعداد
aptitude
U
استعداد
parted
U
با استعداد
aptitudes
U
استعداد
geniuses
U
استعداد
genius
U
استعداد
capacities
U
استعداد
gifted
U
با استعداد
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
cleverest
U
باهوش با استعداد
cleverer
U
باهوش با استعداد
capacity
U
استعداد مقام
caliber
U
گنجایش استعداد
palooka
U
بوکسور بی استعداد
clever
U
باهوش با استعداد
capacities
U
گنجایش استعداد
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
shift
U
نوبتی استعداد
indisposedness
U
عدم استعداد
liability
U
بدهکاری استعداد
imitativeness
U
استعداد تقلید
aptitude test
U
ازمون استعداد
shifted
U
نوبتی استعداد
aptitude tests
U
ازمون استعداد
shifts
U
نوبتی استعداد
art
U
استعداد استادی
capacity
U
گنجایش استعداد
capability
U
استعداد پیشرفت
capacities
U
استعداد مقام
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
division slice
U
استعداد لشگری
end strength
U
استعداد نهایی
liabilities
U
بدهکاری استعداد
strengths
U
استعداد رزمی
strength
U
استعداد رزمی
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
tendencies
U
توجه استعداد
tendency
U
توجه استعداد
war strenght
U
استعداد جنگی
arts
U
استعداد استادی
command strength
U
استعداد یکان
flair
U
استعداد خصیصه
sconce
U
جمجمه استعداد
cleverness
U
هوشیاری استعداد
reproductivity
U
استعداد تولید
resistibility
U
استعداد مقاومت
indisposition
U
عدم استعداد
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
risible faculty
U
استعداد خنده
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
reproductivity
U
استعداد هم اوری
artistic aptitude
U
استعداد هنری
child prodigy
U
بچهبا استعداد
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
indispositions
U
عدم استعداد
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
potentialize
U
دارای استعداد کردن
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
gifts
U
دارای استعداد کردن
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
gift
U
استعداد پیشکش کردن
habiliment
U
جامه استعداد فکری
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
able
با استعداد صلاحیت دار
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
knack
U
صدای شلاق استعداد
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
gift
U
دارای استعداد کردن
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
accountable strength
استعداد قابل توجه
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
gifted
U
موید شخص با استعداد
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
admissible
U
مجاز
rated
U
مجاز
allowable
U
مجاز
tropologic
U
مجاز
licensable
U
مجاز
authorised
U
مجاز
permissive
U
مجاز
admittable
U
مجاز
licensed
U
مجاز
metonymy
U
مجاز
lawful
U
مجاز
admissibll
U
مجاز
authorrized
U
مجاز
legal
U
مجاز
permitted
U
مجاز
commissioned
U
مجاز
authorized
U
مجاز
allowed
U
مجاز
toluene
U
حد مجاز
at liberty
U
مجاز
permissible
U
مجاز
certified
U
مجاز
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
minnesota clerical aptitude test
U
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
metonym
U
مجاز مرسل
legitimizes
U
مجاز کردن
permit
U
مجاز کردن
permits
U
مجاز کردن
tolerances
U
تفاوت مجاز
tolerances
U
خطای مجاز
permitting
U
مجاز کردن
height clearance
U
ارتفاع مجاز
authorized allowance
U
سهمیه مجاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com