English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
retire U استراحتگاه استراحت کردن
retires U استراحتگاه استراحت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
rest position U استراحتگاه
haven ofrest U استراحتگاه
rest room U استراحتگاه
resting place U استراحتگاه
rest rooms U استراحتگاه
resting places U استراحتگاه
purlieus U استراحتگاه گردشگاه
funk hole U استراحتگاه بی خطر
lie-down U استراحت کردن
outstretch U استراحت کردن
to take one's rest U استراحت کردن
to go to roost U استراحت کردن
calm down <idiom> U استراحت کردن
unbuckle U استراحت کردن
unbuckling U استراحت کردن
to pause U استراحت کردن
to retire to bed U استراحت کردن
unbuckled U استراحت کردن
lie by U استراحت کردن
lie off U استراحت کردن
lie up U استراحت کردن
unbuckles U استراحت کردن
to rest on one's oars U استراحت کردن
go to rest U استراحت کردن
lie down U استراحت کردن
rest U استراحت کردن
rests U استراحت کردن
to repose oneself U استراحت کردن
to rest oneself U استراحت کردن
rest U استراحت کردن بالشتک
to rest up U استراحت کامل کردن
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
rests U استراحت کردن بالشتک
to breathe a horse U استراحت کردن به اسب
rest up U استراحت کامل کردن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
bucket step U فیکس کردن پا برای استراحت
lair U گل الود کردن استراحت کردن
lairs U گل الود کردن استراحت کردن
idlest U استراحت
relaxation U استراحت
yasme U استراحت
bye U استراحت
recumbency U استراحت
rehabilitation U استراحت
idle U استراحت
idled U استراحت
idles U استراحت
byes U استراحت
breather U استراحت
vacation U استراحت
breathers U استراحت
rest U استراحت
rests U استراحت
vacations U استراحت
rest U محل استراحت
lie down U استراحت کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
relief time U زمان استراحت
relief interval U استراحت متناوب
respite _ U فاصله استراحت
sick leave U استراحت بیماری
electrode bias U ولتاژ استراحت
idle period U دوره استراحت
resting potential U پتانسیل استراحت
rest period U دوره استراحت
rest cure U معالجه با استراحت
surcease U پایان استراحت
binnacle U استراحت پزشکی
quiescent point U نقطه استراحت
repose U اسودگی استراحت
rests U محل استراحت
meal break U استراحت ناهار
nooning U استراحت نیمروز
quiescent current U جریان استراحت
jump suit U لباس خانه و استراحت
ease U سهولت استراحت رسایی
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
jump suits U لباس خانه و استراحت
Zen U استراحت بحالت نشسته
rest U تکیه گاه استراحت
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
binnacle list U فهرست استراحت پزشکی
parlor car U سالن استراحت قطار
rests U تکیه گاه استراحت
eased U سهولت استراحت رسایی
easing U سهولت استراحت رسایی
respite U استراحت تمدید مدت
eases U سهولت استراحت رسایی
work ratio U نسبت کار به استراحت
zazen U پایان استراحت نشسته
mass practice U تمرین بدون استراحت
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
work relief U استراحت توام با کار
bedtime U وقت استراحت موقع خوابیدن
rehabilitation U اردوگاه استراحت تسلی دادن
dwell U محل توقف توقفگاه استراحت
lounging U محل استراحت ولم دادن
bedtimes U وقت استراحت موقع خوابیدن
dwelled U محل توقف توقفگاه استراحت
dwells U محل توقف توقفگاه استراحت
lounges U محل استراحت ولم دادن
slack suit U لباس مخصوص گردش یا استراحت
lounge U محل استراحت ولم دادن
to take a mandatory break U وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
dwellings U پیاده شدن برای استراحت
dwelling U پیاده شدن برای استراحت
lounged U محل استراحت ولم دادن
lying in U دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lounge car U قطار دارای سالن استراحت وتفریح
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
diastasis U استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee break U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
round U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com