Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dunce
U
استدلال کننده موشکاف
dunces
U
استدلال کننده موشکاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proponent
U
استدلال کننده
proponents
U
استدلال کننده
reasoner
U
استدلال کننده
ratiocinator
U
استدلال کننده
analogist
U
قیاس و استدلال کننده
boomerange
U
دلیلی که به ضرر استدلال کننده تمام میشود
deictic
U
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
astute
U
موشکاف
hair splitting
U
موشکاف
subtil
U
موشکاف
intent
U
موشکاف
scrutinizer
U
موشکاف
scrutator
U
مراقب موشکاف
inferring one thing from another
U
استدلال
argumentation
U
استدلال
argumentum
U
استدلال
logic
U
استدلال
ratiocination
U
استدلال
argument
U
استدلال
reasoning
U
استدلال
arguments
U
استدلال
adducible
U
قابل استدلال
argue
U
استدلال کردن
affective reasoning
U
استدلال عاطفی
reasoning test
U
ازمون استدلال
reason
U
استدلال کردن
reasoning ability
U
توانایی استدلال
ratiocinate
U
استدلال کردن
analogical reasoning
U
استدلال سنجشی
analogical reasoning
U
استدلال قیاسی
inductive reasoning
U
استدلال استقرایی
thought
U
استدلال تفکر
thoughts
U
استدلال تفکر
reasons
U
استدلال کردن
circular reasoning
U
استدلال دوری
argued
U
استدلال کردن
paralogia
U
استدلال پریشی
deductive reasoning
U
استدلال قیاسی
syllogistic reasoning
U
استدلال قیاسی
acatalepsia
U
استدلال پریشی
idoliom
U
استدلال غلط
idolism
U
استدلال غلط
arguing
U
استدلال کردن
logical reasoning
U
استدلال منطقی
paralogism
U
استدلال غلط
argues
U
استدلال کردن
discursively
U
ازروی استدلال
devil's advocate
<idiom>
U
[ارائه استدلال مخالف]
parity of reasoning
U
قیاس یا شباهت استدلال
theorists
U
طرفدار استدلال نظری
theorize
U
استدلال نظری کردن
theorist
U
طرفدار استدلال نظری
theorises
U
استدلال نظری کردن
theorizing
U
استدلال نظری کردن
theorising
U
استدلال نظری کردن
objection
U
مخالفت استدلال مخالف
theorizes
U
استدلال نظری کردن
theorised
U
استدلال نظری کردن
notionalist
U
هواخواه استدلال نظری
objections
U
مخالفت استدلال مخالف
a priori
U
استدلال پیش سوی
theorized
U
استدلال نظری کردن
argues
U
دلیل اوردن استدلال کردن
casuistry
U
استدلال غلط وغیر منطقی
proves
U
استدلال کردن به اثبات رسانیدن
argued
U
دلیل اوردن استدلال کردن
argue
U
دلیل اوردن استدلال کردن
arguing
U
دلیل اوردن استدلال کردن
prove
U
استدلال کردن به اثبات رسانیدن
proved
U
استدلال کردن به اثبات رسانیدن
refutation
U
اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
to argue the case for
[against]
something
U
بطرفداری از
[برضد ]
موضوعی استدلال کردن
to theorise
[about something]
[British E]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to argue for
[against]
something
U
بطرفداری از
[برضد ]
موضوعی استدلال کردن
out argue
U
در استدلال عقب گذاشتن یاشکست دادن
fallacy
U
دلیل سفسطه امیز استدلال غلط
fallacies
U
دلیل سفسطه امیز استدلال غلط
sound
[arguments, data, figures]
<adj.>
U
درست
[بی عیب ]
[سالم ]
[استدلال . داده ها . اعداد]
We shall be reasoning on the grounds that. .
U
روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
reductive ad absurdum
U
روش اثبات بطلان استدلال ازطریق محال بودن نتیجه ان
intuitionism
U
عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism
U
عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
fallacy of composition
U
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
intuitivist
U
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
means ends analysis
U
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
platonize
U
پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
theorization
U
تحقیقات نظری استدلال نظری
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com