Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ostosis
U
استخوان سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
fleshier
U
بی استخوان
fleshy
U
بی استخوان
tarsus
U
استخوان مچ پا
fleshiest
U
بی استخوان
jawbones
U
استخوان فک
bone
U
استخوان
boneless
U
بی استخوان
bones
U
استخوان
jawbone
U
استخوان فک
boning
U
استخوان
osteotome
U
استخوان بر
ossicle
U
استخوان چه
boned
U
استخوان
natchbone
U
استخوان
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
jawbone
U
استخوان ارواره
fracturing
U
شکستگی استخوان
fish bone
U
استخوان ماهی
osteomalacia
U
نرمی استخوان
osteomalacia
U
ملاست استخوان
foot bone
U
خرده استخوان پا
pith
U
مخ استخوان اهمیت
fracture
U
شکستگی استخوان
fractured
U
شکستگی استخوان
rickets
U
نرمی استخوان استخوان نرمی
fractures
U
شکستگی استخوان
kneecap
U
استخوان کشگک
structuring
U
استخوان بندی
kneecaps
U
استخوان کشگک
To set a bone.
U
استخوان جا انداختن
osteoma
U
ورم استخوان
zygomatic
U
استخوان گونه
bonemeal
U
گرد استخوان
bonemeal
U
استخوان کوبیده
bonemeal
U
آرد استخوان
ethmoid
U
استخوان غربالی
structures
U
استخوان بندی
structure
U
استخوان بندی
parietal
U
استخوان اهیانه
skeletons
U
استخوان بندی
femurs
U
استخوان ران
cartilage
U
نرمه استخوان
aitch bone
U
استخوان کفل
jawbones
U
استخوان ارواره
exostosis
U
برامدگی استخوان
ethmoid
U
استخوان پرویزنی
palating
U
استخوان کام
skull and crossbones
U
جمجمه و دو استخوان
femora
U
استخوان ران
skeleton
U
استخوان بندی
femur
U
استخوان ران
epiphysis
U
شاخ استخوان
scroll bone
U
استخوان فرفرهای
the humeral bone
U
استخوان بازو
humeeerus
U
استخوان عضد
humeeerus
U
استخوان بازو
frameworks
U
استخوان بندی
framework
U
استخوان بندی
spillikin
U
ریزه استخوان
huckle bone
U
استخوان لگن
huckle bone
U
استخوان چاربند
shoulder blade
U
استخوان شانه
shoulder blades
U
استخوان شانه
cheekbone
U
استخوان گونه
cheekbones
U
استخوان گونه
stapes
U
استخوان رکابی
zygomatic bone
U
استخوان گونه
stirrup bone ;stirrup bone
U
استخوان رکابی
the humeral bone
U
استخوان عضد
skelton
U
استخوان بندی
ilium
U
استخوان حرقفی
shacklebone
U
استخوان مچ دست
shacklebone
U
استخوان قاپ
scaular
U
استخوان شانه
humeri
U
استخوان بازو
humeri
U
استخوان عضله
humerus
U
استخوان بازو
humerus
U
استخوان عضله
humeruses
U
استخوان بازو
humeruses
U
استخوان عضله
hyperostosis
U
برامدگی استخوان
xyster
U
استخوان تراش
scalping iron
U
استخوان تراش
hyoid bone
U
استخوان لامی
patella
U
استخوان کشکک
patellae
U
استخوان کشکک
scapula
U
استخوان کتف
scapulas
U
استخوان کتف
thighbone
U
استخوان ران
stirrups
U
استخوان رکابی
funny bone
U
استخوان ارنج
funny bones
U
استخوان ارنج
reckets
U
استخوان نرمی
dislocation
U
دررفتگی استخوان
reckets
U
نرمی استخوان
raspatory
U
استخوان ساب
raspatory
U
استخوان تراش
illium
U
استخوان حرقفی
pubis
U
استخوان شرمگاه
bone marrow
U
مغز استخوان
frontal bone
U
استخوان پیشانی
ungual bone
U
استخوان ناخنی
marrow
U
مغز استخوان
thigh bone
U
استخوان ران
stirrup
U
استخوان رکابی
sacrum
U
استخوان خاجی
blade
U
استخوان پهن
incus
U
استخوان سندانی
wishbone
U
استخوان جناق
wishbones
U
استخوان جناق
boney
U
استخوان دار
bony
U
استخوان دار
talus
U
استخوان قاپ
carcases
U
استخوان بندی
tarsometatarsus
U
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
carcass
U
استخوان بندی
temporal bone
U
استخوان گیجگاه
carcasses
U
استخوان بندی
marrows
U
مغز استخوان
ankle bone
U
استخوان قوزک
osteogenesis
U
تشکیل استخوان
ckeek bone
U
استخوان گونه
baleen
U
استخوان نهنگ
barebone
U
استخوان خالی
metacarpal
U
استخوان کف دست
ossific
U
استخوان ساز
os pubis
U
استخوان شرمگاه
orthopedics
U
جراحی استخوان
osteal
U
شبیه استخوان
osteitis
U
ورم استخوان
osteogenesis
U
پیدایش استخوان
navicular bone
U
استخوان زورقی
carpale
U
استخوان مچ دست
carcse
U
استخوان بندی
carcass
U
استخوان بندی
osteitis
U
اماس استخوان
kneepan
U
استخوان کشگک
bone ache
U
استخوان درد
hammered
U
استخوان چکشی
hammer
U
استخوان چکشی
hulking
U
درشت استخوان
calcaneum
U
استخوان پاشنه
occipital bone
U
استخوان قمحدوه
cariosity
U
پوسیدگی استخوان
hammers
U
استخوان چکشی
dengue
U
تب استخوان شکن
cannon bone
U
استخوان ساق پا
knucklebone
U
استخوان قوزک
breast bone
U
استخوان سینه
caries
U
پوسیدگی استخوان
osteography
U
شرح استخوان ها
rickety
U
نرم استخوان
malleus
U
استخوان چکشی
malleolus
U
استخوان غوزک
merrythought
U
استخوان جناغ
reckets
U
ملاست استخوان
innominate bone
U
استخوان بی نام
anklebone
U
استخوان قوزک
malar bone
U
استخوان گونه
osteologist
U
استخوان شناس
osteology
U
استخوان شناسی
luxation
U
در رفتگی استخوان
anvil
U
استخوان سندانی
shinbone
U
استخوان قلم پا
osteoid
U
استخوان وار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com