Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intrinsic fatigue strength
U
استحکام فرسودگی ذاتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
torsional fatigue strength
U
استحکام فرسودگی پیچشی
insulation strength
U
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
reserve factor
U
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
exhaustion
U
فرسودگی
erosion
U
فرسودگی
fatigue
U
فرسودگی
fatigued
U
فرسودگی
abrasion
U
فرسودگی
erosion-corrosion
U
فرسودگی
triteness
U
فرسودگی
corrosion
U
فرسودگی
fatigues
U
فرسودگی
frazzle
U
فرسودگی
hagardness
U
فرسودگی
haggardness
U
فرسودگی
surface deterioration
U
فرسودگی رویی
wear and tear
U
فرسودگی و سائیدگی
erosion corrosion
U
خوردگی- فرسودگی
waer and tear
U
فرسودگی و سائیدگی
wear and tear
U
فرسودگی عادی
fatigued
U
خستگی فرسودگی
fatigue of material
U
فرسودگی مواد
abrasions
U
سائیدگی فرسودگی
bioerosion
U
فرسودگی زیستی
dezincification
U
فرسودگی بخشی
fatigue
U
خستگی فرسودگی
fatigues
U
خستگی فرسودگی
fair wear and tear
U
خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
essentials
U
ذاتی
essential
U
ذاتی
naturals
U
ذاتی
roguery
U
بد ذاتی
inborn
U
ذاتی
connate
U
ذاتی
indigenous
U
ذاتی
inbred
U
ذاتی
autochthonous
U
ذاتی
intrinsic
ذاتی
ingrained
U
ذاتی
coessentiality
U
هم ذاتی
natural
U
ذاتی
intuitive
U
ذاتی
substantial
U
ذاتی
inherent
U
ذاتی
organic
U
ذاتی
inward
U
ذاتی
innate
U
ذاتی
inhere
U
ذاتی بودن
erg
U
2- امادگی ذاتی
essential attribute
U
صفت ذاتی
intrinsic conductivity
U
رسانندگی ذاتی
inherently
U
بطور ذاتی
intrinsic motivation
U
انگیزش ذاتی
intrinsic properties
U
خواص ذاتی
intrinsic semiconductor
U
نیمرسانای ذاتی
inherent error
U
خطای ذاتی
aptitudes
U
میل ذاتی
inherence
U
لزوم ذاتی
inherence
U
ذاتی بودن
inherence or rency
U
لزوم ذاتی
inherence or rency
U
ذاتی بودن
inhesion
U
لزوم ذاتی
aptitude
U
میل ذاتی
inexistency
U
اتکاء ذاتی
inherency
U
لزوم ذاتی
inherency
U
ذاتی بودن
inhesion
U
ذاتی بودن
limiting viscosity number
U
گرانروی ذاتی
substantivize
U
ذاتی کردن
preformism
U
ذاتی نگری
naturals
U
ذاتی فطری
natural
U
ذاتی فطری
substantive law
U
حقوق ذاتی
intrinsic value
U
ارزش ذاتی
congenital
U
موروثی ذاتی
turpitude
U
دنائت ذاتی
intrinsic velocity
U
گرانروی ذاتی
inherent vice
U
فساد ذاتی
intrinsic quantum number
U
عدد کوانتومی ذاتی
roguishly
U
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
natural color
U
رنگ ذاتی جسم
inexistence
U
معدومی اتکاء ذاتی
appetites
U
میل و رغبت ذاتی
indigenously
U
بطور بومی یا ذاتی
appetite
U
میل و رغبت ذاتی
naturalness
U
حالت طبیعی ذاتی
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
inherent
[in]
<adj.>
U
درونی
[ماندگار]
[ذاتی]
intrinsic semiconductor
U
نیم رسانای ذاتی
inherent vice
U
عیب و نقص ذاتی
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
rigidification
U
استحکام
formidableness
U
استحکام
solidification
U
استحکام
strenght
U
استحکام
ridge bone
U
استحکام
instable
U
بی استحکام
substances
U
استحکام
consistent
U
استحکام
solidity
U
استحکام
staying power
U
استحکام
strength
U
استحکام
strengths
U
استحکام
substance
U
استحکام
reinforcement
U
استحکام
rigidity
U
استحکام
backbone
U
استحکام
fortification
U
استحکام
fortifications
U
استحکام
consistency
U
استحکام
resistance
U
استحکام
consistence
U
استحکام
backbones
U
استحکام
coxalgia
U
خلع ذاتی بند ران
immovable by nature
U
مال غیر منقول ذاتی
fillers
U
میله استحکام
tensile strength
U
استحکام کششی
filler
U
میله استحکام
consistency
U
ثبات استحکام
solidification
U
انجماد استحکام
torsional strength
U
استحکام پیچشی
consolidation
U
استحکام تحکیم
structrual stability
U
استحکام ساختمانی
strength ratio
U
نسبت استحکام
strength properties
U
خصوصیات استحکام
stability
U
استواری استحکام
stability
U
استحکام مقاومت
stableness
U
استواری استحکام
impact strength
U
استحکام برخورد
disruptive strength
U
استحکام انقطاع
impact strength
U
استحکام ضربهای
hot strength
U
استحکام گرمایی
high temperature strength
U
استحکام حرارتی
fortifiable
U
قابل استحکام
formidability
U
استحکام بزرگی
fatigue strength
U
استحکام خستگی
crimping groove
U
شیار استحکام
cube commpression strenght
U
استحکام ریشهای
dielectric strength
U
استحکام شکست
dielectric strength
U
استحکام دی الکتریک
granite
U
سختی استحکام
consistence
U
ثبات استحکام
grit
U
استحکام نخاله
gritted
U
استحکام نخاله
initial strength
U
استحکام اولیه
gritting
U
استحکام نخاله
transverse bending strength
U
استحکام خمشی
buckling strength
U
استحکام خمشی
coefficient of consolidation
U
ضریب استحکام
knot strength
U
استحکام گره
compression strength
U
استحکام فشاری
gusset
U
بست استحکام خرپاها
ultimate strength
U
مقاومت یا استحکام نهایی
gussets
U
بست استحکام خرپاها
tracking resistance
U
استحکام جریان خزشی
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
high strength cast iron
U
چدن با استحکام عالی
high strength steel
U
فولاد با استحکام عالی
izod impact strength
U
استحکام ضربه ایزوتوپ
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
axiology
U
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
epaulement
U
استحکام موقتی جناحی مترس
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
serigraph
U
استحکام سنج تار ابریشم
serigraphy
U
ازمایش استحکام تار ابریشم
ultimate tensile strength
U
حد نهایی کشش و استحکام نخ
[قبل از پاره شدن]
stringers
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
breastwork
U
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
beef up
U
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
overcasting
U
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
immanentism
U
نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
intrinsic energy
U
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
counter fert
U
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
bolshevism
U
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
box beam wing
U
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
horse sense
U
شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
bending fatigue strength
U
مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
over stretched wrap
U
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
whisker
U
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Mercerization
U
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
sizing
U
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Nomatic rugs
U
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com