Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gastroscopy
U
معاینه معده
ingestion
U
قورت دادن داخل معده کردن
kyte
U
معده
stomaching
U
معده
the inner man
U
معده
stomachs
U
معده
maw
U
معده
stomached
U
معده
foul stomach
U
معده پر
tummy
U
معده
orifice of the stomack
U
معده
tummies
U
معده
stomach
U
معده
gastritis
U
اماس معده
gastroptosis
U
سقوط معده
rot gut
U
معده خراب کن
antacid
U
ضداسید معده
gastrolith
U
سنگ معده
collywobbles
U
درد معده
epigastrium
U
روی معده
pyrosis
U
سوزش معده
gastric ulcer
U
زخم معده
gastritis
U
التهاب معده
cardialgia
U
دردفم معده
gastritis
U
ورم معده
gastric juice
U
شیره معده
stomach pump
U
تنقیهی معده
stomach pumps
U
تنقیهی معده
f.of the stomach
U
ته یاقعر معده
pneumogastric nerve
U
پی با عصب شش و معده
heartburn
U
سوزش معده
saburra
U
اخلاط معده
stomachache
U
درد معده
craw
U
معده جانور
maw
U
حفره معده
cramp of stomach
U
درد معده
psalterium
U
معده سوم نشخوارکنندگان
gastroenteritis
U
ورم معده و رودهها
antacid
U
دوای ضد ترشی معده
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
gastrointestinal
U
مربوط به معده و روده
gastroptosis
U
پایین افتادن معده
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
ascarid
U
کرم معده اسکاریس
polygastric
U
دارای چندین معده
upset stomach
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
tummy upset
[coll.]
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
stomach upset
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
dyspepsy
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
stomach pain
U
معده درد
[پزشکی]
abdominal pain
U
معده درد
[پزشکی]
indigestion
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastroenteritis
U
التهاب معده و رودهی باریک
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
gastroenterologist
U
متخصص بیماریهای معده وروده
mesogaster
U
معده بند ناحیه ناف
gastric fever
U
تب معدهای یارودهای حمای معده
achlorhydria
U
فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
gastro enteric
U
وابسته به معده وروده معدی امعائی
solar plexus
U
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
gastrectomy
U
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
mesogaster
U
پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
peptic gland
U
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
pepsin
U
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
pepsine
U
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
lavage
U
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
ulcers
U
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ulcer
U
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
internal attack
U
تک داخلی یا تک از داخل
ophthalmoscope
U
اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
speculum
U
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
partitions
U
وسیله یا اسباب تفکیک
devices
U
دستگاه اسباب وسیله
partition
U
وسیله یا اسباب تفکیک
device
U
دستگاه اسباب وسیله
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
life preservers
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preserver
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
System Monitor
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
borescope
U
وسیله دیدن خان کشی داخل لوله
puddles
U
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddle
U
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
outputs
U
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output
U
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
port
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
turing machine
U
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
bore reset
U
وسیله نگهدارنده کلینومتر پایه نصب کلینومتر در داخل لوله
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
free form
U
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
incretion
U
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
intercommand
U
داخل قسمت داخل یکان
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
squawks
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawked
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
inspect
U
معاینه
examinations
U
معاینه
inspects
U
معاینه
inspecting
U
معاینه
observation
U
معاینه
examination
U
معاینه
inspection
U
معاینه
observations
U
معاینه
inspected
U
معاینه
observantion
U
معاینه
mortise dead lock
U
قفل داخل کار قفل داخل درب
inspection
U
بازدید معاینه
visits
U
مسافرت معاینه
observe
U
معاینه کردن
examinations
U
معاینه کردن
examination
U
معاینه کردن
visited
U
مسافرت معاینه
examination
U
رسیدگی معاینه
examinations
U
بازرسی معاینه
postmortem
U
معاینه پس از مرگ
to see eye to eye
U
معاینه دیدن
checkup
U
معاینه عمومی
check up
U
معاینه کردن
examinations
U
رسیدگی معاینه
observed
U
معاینه کردن
radiographic inspection
U
معاینه رونتگن
observes
U
معاینه کردن
examination
U
بازرسی معاینه
visit
U
مسافرت معاینه
tests
U
معاینه کردن
palpate
U
معاینه بساوشی
palp
U
معاینه بساوشی
tested
U
معاینه کردن
otoscopy
U
معاینه گوش
test
U
معاینه کردن
site inspection
U
معاینه محل
observing
U
معاینه کردن
abdominoscopy
U
معاینه شکم
palpation
U
معاینه با دست
look over
U
معاینه کردن
psychiatric examination
U
معاینه روانپزشکی
auscultate
U
معاینه کردن
mental examination
U
معاینه روانی
retinoscopy
U
معاینه شبکیه
seach
U
معاینه کردن
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
ophthalmoscopy
U
معاینه چشم و شبکیه
introspectively
U
بطریق معاینه نفس
observations
U
معاینه وبررسی کردن
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
rhinoscopy
U
معاینه بینی و حنجره
observation
U
معاینه وبررسی کردن
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
proctoscope
U
الت معاینه روده راست
laryngoscope
U
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
hepatoscopy
U
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
roentgenoscope
U
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
observantion
U
مشاهده
observations
U
مشاهده
observation
U
مشاهده
seeing
U
مشاهده
course line shot
U
مشاهده در خط
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tromsillumination
U
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
perceiving
U
مشاهده کردن
objective
U
قابل مشاهده
naturalistic observation
U
مشاهده طبیعی
perceptivity
U
قوه مشاهده
perceives
U
مشاهده کردن
animadversion
U
مراقبت مشاهده
see
U
مشاهده کردن
observers
U
مشاهده کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com