Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inhalator
U
اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inkling
U
اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
This book sells like hot cakes
U
این کتاب را روی دست می برند
to inspan oxen
U
این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
orthopaedy
U
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
jigs
U
اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
parang
U
یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
i am afriad
U
برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
jig
U
اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wampun
U
خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
drencher
U
اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
petersham
U
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
hemacytometer
U
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
trigonometer
U
اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
dichroscope
U
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
corer
U
اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
turnspit
U
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
pulper
U
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
durometer
U
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
eidograph
U
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
dioptometer
U
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
fanner
U
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
skiascope
U
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
transmission
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmissions
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
stoves
U
بخاری
chimney
U
بخاری
chimneys
U
بخاری
heater
U
بخاری
stove
U
بخاری
radiators
U
بخاری
steam lance
U
یخ اب کن بخاری
radiator
U
بخاری
heaters
U
بخاری
halituous
U
بخاری
gaseous
U
بخاری
fire guard
U
پیش بخاری
tun
U
لوله بخاری
turn cap
U
خفه کن بخاری
vapoury
U
بخاری بخارمانند
fire place
U
بخاری دیواری
fire screen
U
پنجره بخاری
fire side
U
پای بخاری
steam pile driver
U
دنگ بخاری
steamship
U
کشتی بخاری
mantel board
U
در بالای بخاری
steam brake
U
ترمز بخاری
stoker
U
سیخ بخاری
interior heater
U
بخاری اتومبیل
steam pile driver
U
شمعکوب بخاری
stovepipe
U
لوله بخاری
fire side
U
بخاری دیواری
steam hammer
U
چکش بخاری
electric heater
U
بخاری برقی
mantelpiece
U
نمای بخاری
fireplace
U
بخاری منقل
fireplaces
U
بخاری منقل
grate
U
بخاری پنجرهای
firesides
U
پای بخاری
chimney
U
بخاری دیواری
chimney breasts
U
سینه بخاری
chimney breast
U
سینه بخاری
grate
U
بخاری تو دیواری
grated
U
بخاری پنجرهای
grated
U
بخاری تو دیواری
mantlepieces
U
نمای بخاری
grates
U
بخاری پنجرهای
grates
U
بخاری تو دیواری
radiator
U
خنک کن بخاری
mantelpieces
U
نمای بخاری
soot
U
دوده بخاری
andiron
U
پیش بخاری
fireside
U
پای بخاری
chimney piece
U
پیش بخاری
pokers
U
سیخ بخاری
chimneypiece
U
نمای بخاری
chimneypiece
U
گچ بری بخاری
radiators
U
خنک کن بخاری
poker
U
سیخ بخاری
fire-irons
U
لوازم بخاری
chimneys
U
بخاری دیواری
fender
U
پیش بخاری
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
battery steamer
U
کوره باتری بخاری
mantelpiece
U
طاقچه بالا بخاری
ingle-nook
U
[گوشه لوله بخاری]
capital
U
سرستون سرلوله بخاری
steam shovel
U
خاک انداز بخاری
chimney-back
U
صفحه پشت بخاری
wood stove
U
بخاری هیزمی یا چوبی
louvre
U
فانوس دودکش بخاری
louvers
U
فانوس دودکش بخاری
mantelpiece
U
گچ بری دور بخاری
mantelpieces
U
طاقچه بالا بخاری
fireguard
U
سپر جلو بخاری
hearth rug
U
قالیچه پیش بخاری
abat vent
U
کلاهک دودکش بخاری
inglenook
U
گوشه لوله بخاری
kitchener
U
بخاری خوراک پزی
mantlepieces
U
گچ بری دور بخاری
franklin stove
U
بخاری اختراعی فرانکلین
mantel
U
طاقچه بالا بخاری
mantel piece
U
گچبری دور بخاری
firedog
U
سه پایه پیش بخاری
mantelpieces
U
گچ بری دور بخاری
fire irons
U
لوازم پای بخاری
chimney piece
U
ارایش روی بخاری
louver
U
فانوس دودکش بخاری
firescreen
U
سپر جلو بخاری
mantlepieces
U
طاقچه بالا بخاری
fireguards
U
سپر جلو بخاری
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
heater
U
بخاری دستگاه تولید گرما
heaters
U
بخاری دستگاه تولید گرما
andiron
U
سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند
chimney-mantle
U
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
steamboat
U
قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
yachts
U
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yacht
O
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
fire irons
U
سیخ و سه پایه وسایراسبابهای جلو بخاری
poking
U
کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
chimney sweeper
U
کسی که دوده لوله بخاری راپاک میکند
chimney-corner
U
[گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
pokes
U
کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poked
U
کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
overmantel
U
ارایش طاقچه دار در روی نمای بخاری
poke
U
کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
space heater
U
بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
paddle boats
U
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boat
U
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
steeplejacks
U
بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
steeplejack
U
بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
chimney sweep
U
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweeps
U
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
snag boat
U
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
non condensing
U
ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
back pressure turbine
U
توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com