English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I cant figure that girl out . U از کارهای او چیزی نمی فهمم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
as far as i can see U انچه من می فهمم
I don't know what to make of him. U من او [مرد] را نمی فهمم.
I cant make it out. U من که از این مطا لب چیز ؟ نمی فهمم
So that is what it is ! So I see! U آها پ؟ بگه ! ( حالا تازه می فهمم )
I can't make anything of it. U من این را اصلا نمی فهمم [درک نمی کنم] .
earth work U کارهای خاکی
interior affairs U کارهای درونی
preliminary works U کارهای مقدماتی
diabolism U کارهای شیطانی
daily round U کارهای روزانه
previous work U کارهای قبلی
lunces U کارهای غریب
cementation U کارهای سیمانی
meshwork U کارهای مشبک
miscellaneous works U کارهای مختلف
auxiliary work U کارهای اضافی
hatchet man <idiom> U کارهای سیاسی
the galleys U کارهای سخت
temporary works U کارهای موقت
incidental works U کارهای اتفاقی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
wirework U کارهای سیمی
emergency works U کارهای اضطراری
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
logjam U کارهای عقب افتاده
mundane affairs U کارهای این جهان
public works U کارهای ساختمانی همگانی
Arrears of work . Back log of work . U کارهای عقب افتاده
chore U کارهای عادی و روزمره
navvy U کارگر کارهای خاکی
navvies U کارگر کارهای خاکی
foppery U جلفی کارهای جلف
chores U کارهای عادی و روزمره
light housekeeping U کارهای سبک خانکی
inhouse work U کارهای داخلی تاسیسات
welfare work U کارهای عام المنفعه
diabolize U کارهای شیطانی کردن
light housekeeping U کارهای خانه داری
earthworks U خاک کاری کارهای خاکی
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
land girl n U دختری که کارهای صحرایی میکرد
erection crane U جراثقال برای کارهای ساختمانی
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
chickens come home to roost <idiom> U چوب کارهای گذشته را خوردن
outgeneral U در کارهای جنگی پیش افتادن از
pile-ups U انباشتگی کارهای عقب افتاده
to pry into a person affairs U در کارهای کسی فضولی کردن
pile-up U انباشتگی کارهای عقب افتاده
donkeywork U کارهای عادی وروزمره خرکاری
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
apery U میمون صفتی کارهای بوزینه وار
He is most suitable for brain work . U خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
ship's serviceman U مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
basket weave pattern U طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
to pick on U برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
fieldwork U کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
he has no enterprise U دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
up to one's ears in work <idiom> U کارهای زیاد برای انجام داشتن
peonage U استفاده از غلام برای کارهای بندگی
to finish off U کارهای دست باخر را انجام دادن
self- U سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
utility U تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tine U دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
cycle time U مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
wright U کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
supercargo U مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
diagrams U نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
coordinate U سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
yard man U کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
I am just a pen – pusher . U قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
dissave U ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
diagram U نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
e. of pleas U دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
audit U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
audited U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
queued U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queue U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
congregationalism U استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
queues U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
procuratrix U زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
overseer of the poor U ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
queueing U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
verification U بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
productive U مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
prints U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
thaumaturge U کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
payola U وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
print U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
interlude U تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interludes U تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
apl U زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
foregrounding U اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
vacation sittings U جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
pl/ U زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
foreground U فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
encloses U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
enclosing U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
to esteem somebody or something [for something] U قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
bureaus U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to pass by any thing U از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
to regard somebody [something] as something U کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
appreciating U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciate U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciated U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
flexibility U توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
masters U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
pirated U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirate U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirating U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
fancy work U سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
pirates U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
changing U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changes U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to wish for something U ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
changed U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
fence [around / between something] U نرده [دور چیزی] [بین چیزی]
to give up [to waste] something U ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
change U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
screw up <idiom> U زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
fence [around / between something] U حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
to fly with the owl U کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
recognition U 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
to blame somebody for something U کسی را تقصیرکار دانستن بخاطر چیزی [اشتباه در چیزی را سر کسی انداختن] [جرم یا گناه]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com