English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fall out of use <idiom> U از چیزی استفاده نکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lay off <idiom> U بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
not my cup of tea <idiom> U با چیزی حال نکردن
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
to be split [over something] [with somebody] U موافقت نکردن [با کسی] [سر چیزی]
to be at odds [with somebody] [on / over something] ) U موافقت نکردن [با کسی] [سر چیزی]
to be at strife [with somebody] [over something] U موافقت نکردن [با کسی] [سر چیزی]
not to lose sight of U ملاحظه کردن [به کسی یا چیزی] را فراموش نکردن
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
dud probability U درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
changes U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changing U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
change U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
use U استفاده از چیزی
use [of something] U استفاده [از چیزی]
uses U استفاده از چیزی
uses U روش استفاده از چیزی
use U روش استفاده از چیزی
have dibs on <idiom> U درخط استفاده از چیزی بودن
security blanket <idiom> U استفاده از چیزی برای راحتی
approval U توافق برای استفاده از چیزی
done with <idiom> U تمام کردن استفاده از چیزی
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
to store up something U انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
lincense or cence U مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
disposable U چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
superseded U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
supersede U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseding U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
direction U دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
supersedes U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
throw one's weight around <idiom> U ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
resource U گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
labelled U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labels U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labeling U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
label U قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
texture mapping U 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
import U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
importing U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
infests U ول نکردن
infest U ول نکردن
infested U ول نکردن
infesting U ول نکردن
to keep it up U ول نکردن
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
rejection U قبول نکردن
abort ریشه نکردن
disbelieved U باور نکردن
missfire U عمل نکردن
no go <idiom> U موافقت نکردن
to be d. to U توجه نکردن به
withdraws U قبول نکردن
disbelieve U باور نکردن
to pass by any thing U رعایت نکردن
indulging U مخالفت نکردن
withdraw U قبول نکردن
indulge U مخالفت نکردن
indulged U مخالفت نکردن
indulges U مخالفت نکردن
disassociate U همکاری نکردن
disassociated U همکاری نکردن
disassociates U همکاری نکردن
disassociating U همکاری نکردن
disbelieves U باور نکردن
disobey U اطاعت نکردن
discommend U توصیه نکردن
discountenance U تصویب نکردن
disoblige U ممنون نکردن
disobeying U اطاعت نکردن
disobeys U اطاعت نکردن
square deal U تقلب نکردن
square deals U تقلب نکردن
disaffiliate U همکاری نکردن
disobeyed U اطاعت نکردن
omittance is no quit tance U مطالبه نکردن
disapprove U تصویب نکردن
to keep at arms length U اشنائی نکردن با
to make no mention of U ذکر نکردن
to keep one's distance U اشنایی نکردن
disapproves U تصویب نکردن
disclaims U قبول نکردن
disclaim U قبول نکردن
to miss the goal U گل نکردن [ورزش]
disclaimed U قبول نکردن
disbelieving U باور نکردن
disclaiming U قبول نکردن
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
to misbehave oneself U درست رفتار نکردن
missfire U عمل نکردن گلوله
plead not guilty U اقرار به جرم نکردن
put (something or someone) out of one's head (mind) <idiom> U به موضوعی فکر نکردن
to keep an oath inviolate U نقض نکردن سوگند
to lose interest U جلب توجه نکردن
to be in disagreement [with somebody] U موافقت نکردن [با کسی]
to play not guilty U اقرار بگناه نکردن
mistrusting U اطمینان نکردن به فن داشتن
disapproves U رد کردن تصویب نکردن
understating U حقیقت را افهار نکردن
understates U حقیقت را افهار نکردن
understated U حقیقت را افهار نکردن
mistrusted U اطمینان نکردن به فن داشتن
standpat U ورق عوض نکردن
disapproves U قبول نکردن رد کردن
mistrust U اطمینان نکردن به فن داشتن
understate U حقیقت را افهار نکردن
to turn to account U بهرمندشدن از ضایع نکردن
mistrusts U اطمینان نکردن به فن داشتن
non-add subtotal اضافه نکردن به زیرکل
disapprove U قبول نکردن رد کردن
disapprove U رد کردن تصویب نکردن
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
underplays U دست خودرا ادا نکردن
disbelieving U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
underplaying U دست خودرا ادا نکردن
underplayed U دست خودرا ادا نکردن
underplay U دست خودرا ادا نکردن
to turn a d. ear to U توجه نکردن به بی اعتنایی کردن به
aborts U ریشه نکردن عقیم ماندن
to not lift a finger <idiom> U اصلا هیچ کاری نکردن
aborting U ریشه نکردن عقیم ماندن
shoot the works <idiom> U از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
off one's high horse <idiom> U تحقیرآمیز و مغرورانه عمل نکردن
failure U عمل نکردن گیر سلاح
(can't) stand <idiom> U تحمل نکردن،دوست نداشتن
disregarding U اعتنا نکردن عدم رعایت
married failure U عمل نکردن اتصالی مین
disbelieved U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
aborted U ریشه نکردن عقیم ماندن
goof off <idiom> U کار نکردن یاجدی نبودن
disregards U اعتنا نکردن عدم رعایت
beyond grasp U درک نکردن بیرون ازحدادراک
disbelieve U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disregarded U اعتنا نکردن عدم رعایت
boycott U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
disbelieves U اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
boycotts U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
except U : مستثنی کردن مشمول نکردن
boycotting U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotted U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
disregard U اعتنا نکردن عدم رعایت
failures U عمل نکردن گیر سلاح
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
misfires U عمل نکردن گلوله مانع اتش
misfired U عمل نکردن گلوله مانع اتش
misfire U عمل نکردن گلوله مانع اتش
Keep oneself to oneself. U پیش کسی نرفتن (معاشرت نکردن )
an incredulous smile U لبخندی که نشانه باور نکردن باشد
malfunction U [ اندام یا ماشین و غیره ] درست کار نکردن
turn one's back on <idiom> U کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
married failure U عمل نکردن خوشه اتصال مین
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
refuse U قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
Welsh U زیر قول زدن بتعهدخود عمل نکردن
welch U زیر قول زدن بتعهدخود عمل نکردن
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com