English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polygenous U از چندین جورخاره درست شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
multivalent U دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic U دارای چندین نیا یا چندین تخم
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
several U چندین
multifold U چندین
Several persons ( people ). U چندین تن
lot U چندین
multiple U چندین
multipoint U با چندین خط وط
ten U چندین
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
often <adv.> U چندین بار
time and again U چندین بار
many times U چندین بار
oft [archaic, literary] <adv.> U چندین بار
on any number of occasions <adv.> U چندین بار
multicolour U با چندین رنگ
for reasons U به چندین دلیل
frequently <adv.> U چندین بار
multilineal U دارای چندین خط
a lot of times <adv.> U چندین بار
many times <adv.> U چندین بار
manifold copies U چندین نسخه
regularly [often] <adv.> U چندین بار
many U چندین بسا
over again U چندین بار
multivincular U چندین پیوندی
over and over again U چندین بار
several thousands U چندین هزار
dozens of times U چندین بار
alternates U چندین بار
alternated U چندین بار
many books U چندین کتاب
various U چندتا چندین
many a time U چندین بار
alternate U چندین بار
over and over U چندین بار
manyfold U چندین مرتبه
on several occasions U در چندین وهله
multivalve U چندین دریچهای
polygenetic U دارای چندین مبدا
multivocal U دارای چندین معنی
polyphonous U نماینده چندین صدا
polygastric U دارای چندین معده
polymerous U دارای چندین جزء
master key U کلید چندین قفل
floscular U مرکب از چندین گلچه
master keys U کلید چندین قفل
multistorey U ساختمان چندین طبقه
multitasking U اجرای چندین کار
cluster-block U چندین طبقه آپارتمان
polyphonic U نماینده چندین صدا
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
integration U انجام چندین عمل با هم
multicoloured U دارای چندین رنگ
multi tasking U اجرای چندین کار
high-rise U ساختمان چندین اشکوبه
variform U دارای چندین شکل
Many years passed . U چندین سال گذشت
A multi-storey building. U ساختمان چندین طبقه
swarms U چندین اشکال برنامه
swarmed U چندین اشکال برنامه
swarm U چندین اشکال برنامه
multifoliate U دارای چندین برگچه
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
He received several bullet wounds U چندین تیربه اوخورد
pooh bah U صاحب چندین مقام
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
Several pages have been torn out. U چندین صفحه اش پاره شده
skeleton keys U کلیدی که چندین قفل را بازکند
group U جمع اوری چندین چیز با هم
heteronomous U روینده تحت چندین قانون
multi disk U مربوط به چندین نوع دیسک
flanker U [یکی از چندین گوشه ساختمان]
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
multipoint U اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
groups U جمع اوری چندین چیز با هم
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
Several cars collided. U چندین اتوموبیل بهم خوردند
cornet a pistons U یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
groups U جمع کردن چندین وسیله با هم
skeleton key U کلیدی که چندین قفل را بازکند
Several engineeres were removed from office. U چندین مهندس از کار بر کنار شدند
i wrote letter a letter U چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
complicated U با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
multiplex U ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
combination U چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
broadcast U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcasts U پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
bounced U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
broadcasts U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcast U پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
bounces U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
commonest U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
array U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
common U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
conditional U مین کننده وقوع چندین کار مشخص
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
bounce U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
arrays U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
manifolder U ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
omnim gatherum U امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
compounds U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
bounce U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
compound U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
polygenist U کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
paralleled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
polypidom U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
polypary U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
hall-church U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
Hallenkirche U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
parallel U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
resource U استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
paralleling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multifunction U ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
multi terminal system U سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
parallels U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
decentralized computer network U شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
commoners U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
letter U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
commonest U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
compounded U متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
star network topology U شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
letters U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
common U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
dithered U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
logical U تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
acronym U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
dithers U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
acronyms U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
dither U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com