English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i profited by his advice از نظر او استفاده کردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What have I done to offend you? U من چه کارت کردم؟ [من چطور تو را دلخور کردم؟]
I was keeping my fingers crossed . U خدا خدا می کردم ( دعامی کردم )
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
i knocked at the door U دق الباب کردم
i asked him a question U پرسشی از او کردم
I am freezing ( to death) . U از سرمایخ کردم
I am late. U من دیر کردم.
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
the trusty is that i forgot it U فراموش کردم
eureka U >من کشف کردم <
iwas late U دیر کردم
It slipped my mind. U آن را فراموش کردم.
i hid my self U را پنهان کردم
i forgot all about it U به کلی فراموش کردم
i made him go U او راوادار به رفتن کردم
i had a quiet read U فرصت پیدا کردم
i did that of my own free will U این کار را کردم
I incurred a heavy loss. U ضرر زیادی کردم
i made him go U او را وادار کردم برود
i was too indulgent to him U زیاد به او گذشت کردم
I invited her to lunch . I stood her a lunch . U ناهار مهمانش کردم
i am through with my work U ازکارفراغت پیدا کردم
What have I done to offend you? U من چطور تو را ناراحت کردم؟
i a the beauties of nature U من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
I have a reservation. من قبلا رزرو کردم.
i managed to do it U ان کار را درست کردم
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it . U هر چه سعی کردم نشد
I stayed up reading until midnight. U تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
I sent him packing. U دست به سرش کردم. [اصطلاح]
the trusty is that i forgot it U حقیقا امراینست که فراموش کردم
Whichever way I did it ,It came out(turned out)wrong. U هر طور کردم غلط درآمد
I have entangled myself with the banks . U خودم را گرفتار بانک ها کردم
I was a fool ( naïve enough) to believe her . U من را بگه که حرفهایش را باور کردم
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
I had a long talk with him. U با ایشان مفصلا" صحبت کردم
If I find the time . U اگر وقت کنم ( کردم )
i did my best U منتهای کوشش خود را کردم
the two books are a like با هردو یک جور معامله کردم
I thought so. U منم همینطور فکر کردم.
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
i saw him off the premises U کردم تا ازعمارت بیرون رفت
i repaid his kindress in kind U مهربانی او را عینا` تلافی کردم
i stated the facts U چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
i made him my proxy U او رااز جانب خود وکیل کردم
i did it for show U برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
I have settled all my accounts. همه حساب هایم را صاف کردم
i waved him nearer U با دست اشاره کردم که نزدیکتر بیا
i did it only for your sake U تنها به خاطرشما این کار را کردم
I reckoned him as my friend. U اورا دوست خود حساب می کردم
I had a hell of a time to fix the engine. U پدرم درآمد موتور رادرست کردم
I've shoveled snow all the morning. U من تمام صبح برف پارو کردم.
Upon reflection , I realized that … U دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ...
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
i am & out U پنج لیره اشتباه حساب کردم
i gave up the idea U ازان خیال صرف نظر کردم
I weighed myself today . U امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
I found a hair in the soup . U توی سوپ یک موبود (پیدا کردم )
I shared out the money among four persons. U پول را بین چهار نفر قسمت کردم
I expended all my capital on equipment. U تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
I stamped on the spider . U عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
I played every trick in the book . U هر کلکی را که فکر کنی سوار کردم ( زدم )
i owe for all my books U پول همه کتابهای خود راقرض کردم
I ran away lest I should be seen . U فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
I stand corrected. U من اشتباه کردم. [همه چیز را که گفتم پس می گیرم.]
I areraged six hours a day. روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
Did I say anything different? U مگر من چیز دیگری گفتم [ادعا کردم] ؟
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. U د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
I have been deceived in you . U درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
I have thought long and hard about it. U خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
The news shocked me. U این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
I accidentally locked myself out of the house. U من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
i lost my a U دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
i thanked him for his trouble U برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
oases U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
i thought of you U جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
hollerith code U سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
TCP/IP U پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
i attmpted to sing U کوشش کردم که بخوانم خواستم بخوانم
An opportunist. A time -server. U آدم استفاده جو ( استفاده گر )
warp patterning U طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
wireless network U شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
profiteers U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
profiteer U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
microsoft U واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
electronic U 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
public U آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
fiber U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
utilization U استفاده
acquisitions U استفاده
beneficiary U استفاده
benefit U استفاده
usages U استفاده
profiteer U استفاده چی
beneficiaries U استفاده
profiteers U استفاده چی
benefited U استفاده
benefiting U استفاده
footwork U استفاده از پا
use U استفاده
misuser U سو استفاده از حق
acquisition U استفاده
usage U استفاده
gainings U استفاده
uses U استفاده
inutile U بی استفاده
serviceability U قابلیت استفاده
to a. one self of U استفاده کردن از
to make much of U استفاده کردن از
time utility U استفاده از زمان
to make use of U استفاده کردن از
to play upon U سو استفاده کردن از
to take a of U استفاده کردن از
unprofitable U غیرقابل استفاده
to trade on U سو استفاده کردن از
avail U فایده استفاده
virgin U استفاده نشده
virgins U استفاده نشده
user cost U هزینه استفاده
usability U قابلیت استفاده
graft U سوء استفاده
grafted U سوء استفاده
grafts U سوء استفاده
misuse U سوء استفاده
misused U سوء استفاده
abusive سوء استفاده
utilizer U استفاده کننده
use by value U استفاده با ارزش
value in use U ارزش استفاده
misusing U سوء استفاده
utilization U استفاده عملی
ill use U سوء استفاده
misuses U سوء استفاده
use value U ارزش استفاده
xmodem U استفاده میشود
seat of the pants U استفاده از تجربه
loots U استفاده نامشروع
procedures U طرق استفاده
looted U استفاده نامشروع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com