Total search result: 201 (8 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
i profited by his advice |
از نظر او استفاده کردم |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
What have I done to offend you? U |
من چه کارت کردم؟ [من چطور تو را دلخور کردم؟] |
 |
 |
I was keeping my fingers crossed . U |
خدا خدا می کردم ( دعامی کردم ) |
 |
 |
collective goods U |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
 |
 |
i knocked at the door U |
دق الباب کردم |
 |
 |
i asked him a question U |
پرسشی از او کردم |
 |
 |
I am freezing ( to death) . U |
از سرمایخ کردم |
 |
 |
I am late. U |
من دیر کردم. |
 |
 |
I made a mistake . I was wrong. U |
من اشتباه کردم |
 |
 |
the trusty is that i forgot it U |
فراموش کردم |
 |
 |
eureka U |
>من کشف کردم < |
 |
 |
iwas late U |
دیر کردم |
 |
 |
It slipped my mind. U |
آن را فراموش کردم. |
 |
 |
i hid my self U |
را پنهان کردم |
 |
 |
i forgot all about it U |
به کلی فراموش کردم |
 |
 |
i made him go U |
او راوادار به رفتن کردم |
 |
 |
i had a quiet read U |
فرصت پیدا کردم |
 |
 |
i did that of my own free will U |
این کار را کردم |
 |
 |
I incurred a heavy loss. U |
ضرر زیادی کردم |
 |
 |
i made him go U |
او را وادار کردم برود |
 |
 |
i was too indulgent to him U |
زیاد به او گذشت کردم |
 |
 |
I invited her to lunch . I stood her a lunch . U |
ناهار مهمانش کردم |
 |
 |
i am through with my work U |
ازکارفراغت پیدا کردم |
 |
 |
What have I done to offend you? U |
من چطور تو را ناراحت کردم؟ |
 |
 |
i a the beauties of nature U |
من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم |
 |
 |
I have a reservation. |
من قبلا رزرو کردم. |
 |
 |
i managed to do it U |
ان کار را درست کردم |
 |
 |
I've run out of petrol. |
بنزین تمام کردم. |
 |
 |
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it . U |
هر چه سعی کردم نشد |
 |
 |
I stayed up reading until midnight. U |
تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم |
 |
 |
I sent him packing. U |
دست به سرش کردم. [اصطلاح] |
 |
 |
the trusty is that i forgot it U |
حقیقا امراینست که فراموش کردم |
 |
 |
Whichever way I did it ,It came out(turned out)wrong. U |
هر طور کردم غلط درآمد |
 |
 |
I have entangled myself with the banks . U |
خودم را گرفتار بانک ها کردم |
 |
 |
I was a fool ( naïve enough) to believe her . U |
من را بگه که حرفهایش را باور کردم |
 |
 |
i did all in my power U |
انچه در توانم بود کردم |
 |
 |
I had a long talk with him. U |
با ایشان مفصلا" صحبت کردم |
 |
 |
If I find the time . U |
اگر وقت کنم ( کردم ) |
 |
 |
i did my best U |
منتهای کوشش خود را کردم |
 |
 |
the two books are a like |
با هردو یک جور معامله کردم |
 |
 |
I thought so. U |
منم همینطور فکر کردم. |
 |
 |
Since I left school. U |
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم |
 |
 |
i saw him off the premises U |
کردم تا ازعمارت بیرون رفت |
 |
 |
i repaid his kindress in kind U |
مهربانی او را عینا` تلافی کردم |
 |
 |
i stated the facts U |
چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم |
 |
 |
i provided for his safety U |
وسائل سلامت او را فراهم کردم |
 |
 |
i made him my proxy U |
او رااز جانب خود وکیل کردم |
 |
 |
i did it for show U |
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم |
 |
 |
I have settled all my accounts. |
همه حساب هایم را صاف کردم |
 |
 |
i waved him nearer U |
با دست اشاره کردم که نزدیکتر بیا |
 |
 |
i did it only for your sake U |
تنها به خاطرشما این کار را کردم |
 |
 |
I reckoned him as my friend. U |
اورا دوست خود حساب می کردم |
 |
 |
I had a hell of a time to fix the engine. U |
پدرم درآمد موتور رادرست کردم |
 |
 |
I've shoveled snow all the morning. U |
من تمام صبح برف پارو کردم. |
 |
 |
Upon reflection , I realized that … U |
دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ... |
 |
 |
I stayed in concealment until the danger passed. U |
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت |
 |
 |
i am & out U |
پنج لیره اشتباه حساب کردم |
 |
 |
i gave up the idea U |
ازان خیال صرف نظر کردم |
 |
 |
I weighed myself today . U |
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم ) |
 |
 |
I found a hair in the soup . U |
توی سوپ یک موبود (پیدا کردم ) |
 |
 |
I shared out the money among four persons. U |
پول را بین چهار نفر قسمت کردم |
 |
 |
I expended all my capital on equipment. U |
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم |
 |
 |
I stamped on the spider . U |
عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم ) |
 |
 |
I played every trick in the book . U |
هر کلکی را که فکر کنی سوار کردم ( زدم ) |
 |
 |
i owe for all my books U |
پول همه کتابهای خود راقرض کردم |
 |
 |
I ran away lest I should be seen . U |
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم |
 |
 |
I stand corrected. U |
من اشتباه کردم. [همه چیز را که گفتم پس می گیرم.] |
 |
 |
I areraged six hours a day. |
روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم. |
 |
 |
Did I say anything different? U |
مگر من چیز دیگری گفتم [ادعا کردم] ؟ |
 |
 |
dead time U |
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود |
 |
 |
dead freight U |
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود |
 |
 |
vertical U |
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی |
 |
 |
capacities U |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
 |
 |
free U |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
 |
 |
freed U |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
 |
 |
idled U |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
 |
 |
frees U |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
 |
 |
idle U |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
 |
 |
capacity U |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
 |
 |
idles U |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
 |
 |
freeing U |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
 |
 |
idlest U |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
 |
 |
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. U |
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم ) |
 |
 |
I have been deceived in you . U |
درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم ) |
 |
 |
I have thought long and hard about it. U |
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم. |
 |
 |
The news shocked me. U |
این خبر مرا تکان داد (هول کردم ) |
 |
 |
I accidentally locked myself out of the house. U |
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم. |
 |
 |
fourth generation computers U |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند |
 |
 |
bitmap U |
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و... |
 |
 |
quads U |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
 |
 |
composite demand U |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
 |
 |
quad U |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
 |
 |
i lost my a U |
دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت |
 |
 |
i thanked him for his trouble U |
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم |
 |
 |
bands U |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
 |
 |
band U |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
 |
 |
shareware U |
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد. |
 |
 |
ieee U |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
 |
 |
duplexes U |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
 |
 |
duplex U |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
 |
 |
joint tenants U |
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد |
 |
 |
exerciser U |
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید |
 |
 |
common use U |
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک |
 |
 |
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U |
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم . |
 |
 |
wimps U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
 |
 |
wimp U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
 |
 |
PPP U |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
 |
 |
Hamming code U |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
 |
 |
defect skipping U |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
 |
 |
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U |
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد! |
 |
 |
solenoid sweep U |
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید |
 |
 |
published U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
publish U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
publishes U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
wire U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
 |
 |
wires U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
 |
 |
oases U |
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد |
 |
 |
oasis U |
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد |
 |
 |
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U |
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟ |
 |
 |
i thought of you U |
جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم |
 |
 |
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
 |
 |
reed U |
شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.] |
 |
 |
paperless U |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
 |
 |
user freindly U |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
 |
 |
stepped lines U |
خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.] |
 |
 |
scans U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
 |
 |
scanned U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
 |
 |
scan U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
 |
 |
usages U |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
 |
 |
usage U |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
 |
 |
hollerith code U |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
 |
 |
TCP/IP U |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
 |
 |
i attmpted to sing U |
کوشش کردم که بخوانم خواستم بخوانم |
 |
 |
An opportunist. A time -server. U |
آدم استفاده جو ( استفاده گر ) |
 |
 |
warp patterning U |
طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.] |
 |
 |
wireless network U |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
 |
 |
profiteers U |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
 |
 |
profiteer U |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
 |
 |
microsoft U |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
 |
 |
electronic U |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
 |
 |
public U |
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی |
 |
 |
fiber U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
 |
 |
fibres U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
 |
 |
fibre U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
 |
 |
jute fiber U |
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.] |
 |
 |
cable weft U |
پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند] |
 |
 |
Soumak U |
بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.] |
 |
 |
exploit U |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
 |
 |
exploits U |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
 |
 |
exploiting U |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
 |
 |
utilization U |
استفاده |
 |
 |
acquisitions U |
استفاده |
 |
 |
beneficiary U |
استفاده |
 |
 |
benefit U |
استفاده |
 |
 |
usages U |
استفاده |
 |
 |
profiteer U |
استفاده چی |
 |
 |
beneficiaries U |
استفاده |
 |
 |
profiteers U |
استفاده چی |
 |
 |
benefited U |
استفاده |
 |
 |
benefiting U |
استفاده |
 |
 |
footwork U |
استفاده از پا |
 |
 |
use U |
استفاده |
 |
 |
misuser U |
سو استفاده از حق |
 |
 |
acquisition U |
استفاده |
 |
 |
usage U |
استفاده |
 |
 |
gainings U |
استفاده |
 |
 |
uses U |
استفاده |
 |
 |
inutile U |
بی استفاده |
 |
 |
serviceability U |
قابلیت استفاده |
 |
 |
to a. one self of U |
استفاده کردن از |
 |
 |
to make much of U |
استفاده کردن از |
 |
 |
time utility U |
استفاده از زمان |
 |
 |
to make use of U |
استفاده کردن از |
 |
 |
to play upon U |
سو استفاده کردن از |
 |
 |
to take a of U |
استفاده کردن از |
 |
 |
unprofitable U |
غیرقابل استفاده |
 |
 |
to trade on U |
سو استفاده کردن از |
 |
 |
avail U |
فایده استفاده |
 |
 |
virgin U |
استفاده نشده |
 |
 |
virgins U |
استفاده نشده |
 |
 |
user cost U |
هزینه استفاده |
 |
 |
usability U |
قابلیت استفاده |
 |
 |
graft U |
سوء استفاده |
 |
 |
grafted U |
سوء استفاده |
 |
 |
grafts U |
سوء استفاده |
 |
 |
misuse U |
سوء استفاده |
 |
 |
misused U |
سوء استفاده |
 |
 |
abusive |
سوء استفاده |
 |
 |
utilizer U |
استفاده کننده |
 |
 |
use by value U |
استفاده با ارزش |
 |
 |
value in use U |
ارزش استفاده |
 |
 |
misusing U |
سوء استفاده |
 |
 |
utilization U |
استفاده عملی |
 |
 |
ill use U |
سوء استفاده |
 |
 |
misuses U |
سوء استفاده |
 |
 |
use value U |
ارزش استفاده |
 |
 |
xmodem U |
استفاده میشود |
 |
 |
seat of the pants U |
استفاده از تجربه |
 |
 |
loots U |
استفاده نامشروع |
 |
 |
procedures U |
طرق استفاده |
 |
 |
looted U |
استفاده نامشروع |
 |