English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
hover U پرواز نزدیک زمین
hovered U پرواز نزدیک زمین
hovers U پرواز نزدیک زمین
terrain following U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
laydown bombing U بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
graze U نزدیک به زمین
grazes U نزدیک به زمین
grazed U نزدیک به زمین
low level U نزدیک سطح زمین
dig pass U پاس از نزدیک زمین
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
hovering ceiling U حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
low level winds U بادهای نزدیک سطح زمین
clothesline U ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
infield U محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
digger U پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
terrain U زمین
land n U زمین
ground U : زمین
ground line U خط زمین
aerospace U جو زمین
fielded U زمین
acre U زمین
acres U زمین
earthing U زمین
fields U زمین
ground U زمین
land U زمین
floor U کف زمین
earth U زمین
globes U زمین
lackland U بی زمین
ground surface U کف زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
ground U کف زمین
field U زمین
extra terrestrial U زمین
globe U زمین
grazes U زمین
grazed U زمین
graze U زمین
soiling U زمین
cinder track U زمین دو
floor U کف زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
soils U زمین
earths U زمین
geodetically U زمین
real estate U زمین
cinder tracks U زمین دو
grass roots U کف زمین
rooter U زمین کن
norland U زمین
domain U زمین
tellus U زمین
soil U زمین
this earthly round U زمین
domains U زمین
science of geology U زمین شناسی
cripple U زمین گیر
scrub land U زمین بایر
soils U خاک زمین
sandy soil U زمین ماسهای
site building U زمین ساختمانی
cripples U زمین گیر
savanna U زمین هموار
soil U خاک زمین
crippling U زمین گیر
graben U فرو زمین
crippled U زمین گیر
soiling U خاک زمین
saturated ground U زمین سیراب
site building U زمین زیربنا
flat ground U زمین تخت
blocks U قطعه زمین
the corner's of the earth U کدانهای زمین
terrestrian ecosystem U اکوسیستم زمین
site U زمین ساختمانی
geoid U زمین وار
sited U زمین ساختمانی
geoid U زمین دیسه
geoisotherm U همدمای زمین
sites U زمین ساختمانی
geotherm U همدمای زمین
isogeotherm U همدمای زمین
terrene U زمین سرزمین
geolatry U زمین پرستی
blocked U قطعه زمین
block U قطعه زمین
to cast oneself down prostrate U زمین بوسیدن
flat ground U زمین مسطح
to animals U ساکن زمین
foreland U زمین جلوامده
tilth U زمین مزروعی
landslide U زمین لغزه
landslides U زمین لغزه
geologist U زمین شناس
clay U زمین تنیس
geochemistry U زمین شیمی
the terrestrial U کره زمین
geodesy U زمین سنجی
grid U زمین فوتبال
grids U زمین فوتبال
glebe U زمین وقف
floors U محدوده زمین
subgrade U زمین پی راه
subbasement U زیر زمین
tenementary land U زمین اجاری
floored U محدوده زمین
strake U باریکه زمین
contour U عوارض زمین
floor U محدوده زمین
stamp one's foot U پا به زمین زدن
paralysis U زمین گیری
soil strain U فشار زمین
soil species U نوع زمین
glebe U زمین خاک
crust U پوسته زمین
crusts U پوسته زمین
geotropism U زمین گرایی
terrain features U عوارض زمین
geosphere U زمین سپهر
tennis court U زمین تنیس
geostrategy U زمین شناسی
woodland U زمین جنگلی
woodlands U زمین جنگلی
savannah U زمین هموار
savannahs U زمین هموار
savannas U زمین هموار
tectonics U زمین ساخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com