Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the bill has come to maturity
U
موعد پرداخت برات منقضی شده است
expired
U
گذشته از موعد
elasped
U
منقضی
overdue
U
منقضی
elapsed
U
منقضی
expired
U
منقضی
elapses
U
منقضی شدن
expiring
U
منقضی شدن
expires
U
منقضی شدن
expire
U
منقضی شدن
terminates
U
منقضی شدن
terminates
U
منقضی کردن
elapse
U
منقضی شدن
terminated
U
منقضی کردن
terminate
U
منقضی شدن
elapsing
U
منقضی شدن
terminate
U
منقضی کردن
expired
U
منقضی شده
overdue
U
منقضی شدن
out of date
U
منقضی شده
terminated
U
منقضی شدن
lapse
U
منقضی شدن
lapsing
U
منقضی شدن
lapses
U
منقضی شدن
lose
U
منقضی شدن باختن
loses
U
منقضی شدن باختن
date of maturity
U
موعد
deadline
U
موعد
maturity
U
موعد
date
U
موعد
maturity date
U
موعد
deadlines
U
موعد
dates
U
موعد
The prescribed time - limit expires tomorrow .
U
مهلت مقرر فردا منقضی می شود
the bill is overdraw
U
سر رسید برات منقضی شده است
overdue
U
گذشتن موعد
agreed time
U
موعد مقرر
relevant time
U
موعد مقرر
to fall due
U
موعد رسیدن
overdue
U
موعد رسیده
defaults
U
در موعد مقرر
due date
U
موعد مقرر
defaulting
U
در موعد مقرر
date of maturity
U
موعد پرداخت
default
U
در موعد مقرر
date of payment
U
موعد پرداخت
premature
U
پیش از موعد
defaulted
U
در موعد مقرر
due
U
بدهی موعد پرداخت
mature
U
به موعد چیزی رسیدن
matures
U
به موعد چیزی رسیدن
schedule date
U
موعد طبق برنامه
maturity
U
وعده یا موعد پرداخت
reddendum
U
موعد یا مهلت پرداخت اجاره
fall due
U
فرارسیدن موعد پرداخت دین
premature labour
U
زاییمان پیش از موعد طبیعی
date on which a bill falls due
U
موعد پرداخت برات یا سفته
anticipation
U
سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
cash discount
U
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
spun or span
U
گذشته
oldest
U
گذشته
older
U
گذشته
agone
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
last a
U
گذشته
last night
U
شب گذشته
foretime
U
گذشته
forepast
U
گذشته
foreby
U
گذشته
due out
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
over with
U
گذشته
yesternight
U
شب گذشته
gone by
U
گذشته
bypast
U
گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
by gone
U
گذشته
old
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
asides
U
گذشته از
bygone
U
گذشته
past
U
گذشته
departed
U
گذشته
preceded
U
گذشته
historical
U
گذشته
aside
U
گذشته از
upheld
U
گذشته uphold
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further on
U
از این گذشته
furthermore
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
outdid
U
گذشته outdo
the preterite tense
U
زمان گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
the present and the past
U
حال و گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
the year past
U
سال گذشته
bled
U
گذشته Bleed
pt
U
زمان گذشته
whish
U
بسرعت گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
sware
U
گذشته swear
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
گذشته از این
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
forby
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
forby
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
از این گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
over-
U
گذشته اضافی
retrospect
U
شامل گذشته
retrospect
U
نگاه به گذشته
late
U
تازه گذشته
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
retroactive
U
معطوف به گذشته
by gone
U
قدیمی گذشته ها
by gone
U
چیزهای گذشته
desperado
U
از جان گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
over
U
گذشته اضافی
in a. to this
U
گذشته ازاین
in the p
U
درزمان گذشته
last sunday
U
یکشنبه گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
last week
U
هفته گذشته
next week
U
هفته گذشته
last year
U
سال گذشته
regression
U
بازگشت به گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
desperate
U
از جان گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
back
U
عقبی گذشته
backs
U
عقبی گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
yesteryear
U
سال گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
past
U
گذشته از ماورای
also
U
گذشته از این
rode
U
گذشته ride
swore
U
گذشته sweatr
out of date
U
از تاریخ گذشته
nostalgia
U
حسرت گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
past tense
U
زمان گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
sup.latest or last
U
تازه گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
past years
U
سالهای گذشته
self giving
U
از خود گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
to be due
U
مقرر بودن
[موعد بودن]
came
U
گذشته فعل امدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com