English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seller's option to duble U از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buyer's option to duble U مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
duble option U خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
the thing sold U مبیع
object of sale U مبیع
particulars of sale U اوصاف مبیع
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
on second thought [American E] U پس ازتامل بیشتری
on second thoughts U پس ازتامل بیشتری
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
contango U بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
caveatemptor U اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
back wardation U خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
rather U با میل بیشتری ترجیحا
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
outsmart U زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarted U زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarting U زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarts U زرنگی بیشتری بکار بردن
outbrave U شجاعت بیشتری ازدیگران نشان دادن
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
A further increase is considered unlikely [regarded as unlikely] . U افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
claiming U مطالبه
claims U مطالبه
claimed U مطالبه
demand U مطالبه
demands U مطالبه
demanded U مطالبه
claim U مطالبه
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
energy demand U مطالبه انرژی
asked <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
charge U مطالبه بها
exactable U قابل مطالبه
exaction U مطالبه بزور
charges U مطالبه بها
unclaimed U مطالبه نشده
claimable U قابل مطالبه
claimant U مطالبه کننده
demand note U مطالبه نامه
demandable U قابل مطالبه
demander U مطالبه کننده
demands U مطالبه کردن
claims U مطالبه کردن
to call in U مطالبه کردن
omittance is no quit tance U مطالبه نکردن
claiming U مطالبه کردن
claim U مطالبه کردن
demands U درخواست مطالبه
claimed U مطالبه کردن
demand U مطالبه کردن
claimed <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
demanded <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
demanded U درخواست مطالبه
undercharge U کم مطالبه کردن از
demanded U مطالبه کردن
demand U درخواست مطالبه
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
exact U بزور مطالبه کردن
demand U مطالبه تقاضا کردن
unasked U مطالبه نشده ناپرسیده
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
demands U مطالبه تقاضا کردن
claim under a guarantee U مطالبه تحت ضمانتنامه
demanded U مطالبه تقاضا کردن
exacted U بزور مطالبه کردن
exacts U بزور مطالبه کردن
exigible U خواستنی مطالبه کردنی
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
nonmonetarists U ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
In regard to the proposed changes I think we need more information. U در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
exact U عین به زور مطالبه کردن
exacted U عین به زور مطالبه کردن
exacts U عین به زور مطالبه کردن
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
pray in aid U دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
scalable software U برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
overruns U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
thrashing U وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
turboprop U توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
scsi U پیشرفتی که باعث باسن داده پهن تر از JCSI اصلی میشود به طوری که میتواند داده بیشتری را در واحد زمانی ارسال کند
maltron keyboard U یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
rigid U دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
natural rate hypothesis U فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
extent U حد مقدار
mouthfuls U مقدار
quantum U مقدار
batch U مقدار
modicum U مقدار کم
single valued U تک مقدار
sups U مقدار
supping U مقدار
what U چه مقدار
sprinkling U مقدار کم
supped U مقدار
volume discount U مقدار
batches U مقدار
sup U مقدار
valuing U مقدار
dealt U مقدار
t value U مقدار تی
smidgen U مقدار کم
smidgin U مقدار کم
spatter U مقدار کم
spattered U مقدار کم
spattering U مقدار کم
spatters U مقدار کم
value U مقدار
soupcon U مقدار کم
summa U مقدار
truth table U دو مقدار
values U مقدار
amount U مقدار
iso quant U مقدار
royalty tonnage U مقدار
penny worth U مقدار کم
sum U مقدار
total U مقدار
magnitude U مقدار
outturn U مقدار
sizes U مقدار
size U مقدار
amounted U مقدار
amounting U مقدار
amounts U مقدار
quantity U مقدار
quantities U مقدار
percentage U مقدار
volumes U مقدار
deal U مقدار
deals U مقدار
volume U مقدار
scantling U مقدار
measurment U مقدار
mouthful U مقدار
percentages U مقدار
optimum value U مقدار بهینه
guest element U عنصر کم مقدار
threshold value U مقدار استانه
trace element U عنصر کم مقدار
thermal power U مقدار حرارتی
rotation U مقدار چرخش یک شی
hoist U مقدار کشش
value U قدر مقدار
hoisted U مقدار کشش
hoists U مقدار کشش
initial value U مقدار اولیه
doses U مقدار دارو
doses U مقدار مجاز
moisture content U مقدار رطوبت
moisture content U مقدار تری
dosed U مقدار دارو
dosed U مقدار مجاز
dose U مقدار دارو
dose U مقدار مجاز
proportions U شباهت مقدار
mean value U مقدار میانگین
mean value U مقدار متوسط
maximum ratings U مقدار حداکثر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com